قلم

نقدی بر سخنان امام جمعه محترم

 

به نام خدا

سخنی از سر صدق و دوستی با امام جمعه محترم شهرستان سنقر و کلیایی

با عرض ادب و احترام محضر این عزیز و دیگر دوستانی که به فراخوانی برای مخالفت با فرماندار جدید سنقر و کلیایی دست زده اند و تهدیدها و خط ونشان ها کشیده شده است. این جانب هیچ آشنایی با فرماندار جدید ندارم، و نه قصد تطهیر ایشان را دارم و نه قصد تخریب ایشان، اما آنچه که از فرمایشات جناب حجت الاسلام برقراری در سایت های متعلق به دوستان دنیای مجازی شهرستان خواندم را مد نظر قرار می دهم.

از کجا شروع کنم و با چه روایتی شروع کنم نمی دانم ازآن حدیث امام علی(ع) که از آن امام همام پرسیدند عدل افضل است یا جود، در جواب فرمودند جود خوب است و (استثنائی است در بعضی امور) اما عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد. یا از فرمایشات امام خمینی شروع کنم که به آن بزرگوار عرض شد که فلانی مخالف شماست، فرمود مخالف من است مخالف اسلام که نیست، یا از آن نکته اخلاقی شروع کنم که بلا تشبیه همه آقایان منتقد و آنانی که مورد انتقاد قرار گرفته اند (درمثال مناقشه نیست) عالمی که سه بار نصفه های شب به در خانه اش رفتند و ازا و قصد سؤال داشتند و نهایت سؤال کنند گفت خواستم بدانم ریش تو بهتراست یا دم سگ، و آن عارف روحانی جواب داد اگر از صراط بگذر ریش من والا دم سگ. و اما ارتباط این موارد این است که  در افضلیت جود وعدل، هر چند جود کار خوبی است ، اما آنچه جامعه را سرو سامان می دهد عدل است. نه تنها انجام دادن یک فضیلت مثل جود، کاری همانند ایثار است اما این قبیل امور جامعه را سعادتمند نمی کند شاید فرد را سعادتمند نماید و در نگاه اجتماعی به اسلام است که امام علی (,) عدل را افضل می داند و نه جود را،  واما کلام امام نیز بخاطر آن بود که من این اندازه مطمئنم به اندازه امام از اسلام نمی دانم . و نهایت اینکه این مطالب را از آن جهت آوردم تا هم به خود و هم به دوستان عزیزی چون امام جمعه محترم عرضه بدارم که آستانه تحملمان را  بنده به عنوان یک طلبه و حضرتعالی به عنوان یک روحانی بالا ببریم.

دوستان عزیز و بزرگوار حالا که فرصتی دست داده  تا هر کس دیگران را نقد کند و جای بسی خوشحالی و افتخار است چرا که امام خمینی می فرماید« مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد ،مردم آزاد باشند در اظهار عقایدو رأیشان»(صحیفه ج5،ص33 درنرم افزار صحیفه) ، اما دیگران را به تهمت و اهانت بدر کردن جای بسی شگفتی است و تعجب  مخصوصا به نام روحانیت، من سؤالی دارم ازاین دوستان که آیا قانون مهم است برای همه ما یا سلیقه افراد، اگر بگوییم سلیقه که بینی و بین الله دروغ گفته ایم چرا که با سازکار شدن سلیقه همه موارد چاپلوسی، ریا، دغل، اهانت، تهمت و... باب می شود چنانکه در سالهای قبل دیدیم که چگونه همه دلسوزان به انقلاب به این مسئله اشاره داشتند که این رویه یک رویه نابجایی است که در جمهوری اسلامی جا باز می کند. و اگر بگوییم قانون، خوب قانون چه می گوید؟ آیا قانون به یک استاندار اجازه می دهد که هر کسی را که خودش مناسب دید برای شهرستانی انتخاب کند و فرماندارش گرداند؟ اگر بگویید نه چون فرد این کاره نیست باید گفت شما قصاص قبل از جنایت می کنید که بازهم اشتباه کرده اید و اگر بگویید آری، خوب پس چرا این اجازه را به او ندهیم، دوستان عزیز من نه استاندار را می شناسم و نه فرماندار را که بخواهم از آنان دفاع کنم، اما مگر در شهرستان قصر شیرین کسی به فرمانداری برگزیده نشده که اتفاقا از همان کسانی است که به قول شما در کنار شما باشد آرامش را به جامعه می آورد،(یعنی از دوستان یار غار همفکران شما) پس چرا مخالفان او اعتراض نمی کنند؟، اگر بگویید نه ، خوب حتما همان سخنانی که فرموده اید مبنای شما قرار میگیرد، و آن اینکه ایشان دارای پرونده است، اتفاقا مطلب اصلی همین جاست ، اگر ایشان مشکل قضایی دارد باید دید آیا این مشکل به فرماندار بودن ایشان مرتبط است یا نه؟ و اگر پرونده ایشان در دادگاه های قضایی اینقدر منفی است که شما اشاره کرده اید! پس چرا نظام قضایی بر خوردی ندارد؟! این چه نظام قضایی است که اکثر متهمینش نه تنها آزاد می چرخند که در ادارات هم به پستهای حساس می رسند؟! اگر بگویید به نظام قضایی هم اشکال داریم به تعبیر دوستان خودتان اشکال شما سلسله مراتبی به بالا می رسد و حتما این خواسته ما و شما نیست)اگر هم مشکل آنچنانی نیست و تنها سیاسی است ، مگر می شود کسی که تنها بخاطر هم کیش نبودن با ما او را متهم کنیم که ایشان لیاقت چنین پستی ندارد؟!

نکته دیگر اینکه مگر هر کسی متهم است مجرم است، ا گر قرار است در شهر مست بگیرند ، باید معترف بود که همه را بگیرند، آیا در شهرستان ما کم هستند که به اتهاماتی قصد تخریب آنان را دارند؟ پس باید همین اتهام را مبنا قرار داد و و را مجرم دانست؟!دوستان عزیز آنچه برای امام خمینی مطرح بود اجرای قانون نه  سلیقه های سیاسی، آنچه برای امام مهم بود اعتماد مردم به نظام بود نه تحکیم نمودن سلیقه ی عده ای به نام اسلام به مردم، مگر امام نفرمودند «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم . خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل کنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم ، تقاضای متواضعانه...دست ملت است و ملت پشتیبانی از کار را اعلام کرده است...»(صحیفه امام، ج11،ص34و35) مردم با رأی به منتخب خود در انتخابات ریاست جمهوری درواقع برنامه های او را و منصوبین او را مورد قبول قرار داده اند، حال عده ای از مردم، دم می زنند! خوب کدام مردم، مردمی که نصف بیشترش به همین برنامه ها رأی داده اند! یا عده ای که هم سلیقه ما هستند و ما آنها را تمام مردم می دانیم!

مطرح فرموده بودید که در سنقر آرامشی حاکم است و نباید این آرامش بهم بریزد! جناب حجت الاسلام برقراری، آرامشی که در آن کم کاری باشد، آرامشی که تنها مسئولین از آن نفع ببرند، یا آرامش برای مردم، همین برپایی راهپیمایی نیز اگر از طرف عده ای خاص نباشد، همین هم برپا نمی شود، چرا که مردم مخصوصا مردم شهرستان ما از بس در مشکلات بی کاری و اقتصادی گرفتارند که کمتر می توانند به این مسائل بپردازند، خوب حضرتعالی از همدلی مسئولین حرف زده اید، آیا همین مسئولین دقت داشته اند که تمام یا اکثر مرغ داریهایی که سنتی بودند اما هر کدام چندین خانواده را به خود مشغول کرده بود و با تعطیلی آنان تمام این خانواده ها را روانه شهرها کرده اند، آنهم این خانواده ها با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟!بماند، آیا این مسئولین از خود پرسیده اند که کود پاییزی کشاورزان را چرا باید بهار داده شود و کود بهاری را پاییز؟ این مسئولین تا حالا به میان مردم رفته اند تا بر خلاف جریان سازی چاپلوسان به آنان و نظرات آنان دقت کنند که وضع کتا بخانه های در دهستانها  چرا این چنین است؟ آیا این مسئولین از مسیر سه راه سیلو به طرف سهنله و روستاهای آن طرف رفته اند تا ببینند این خیابانهایی که به شخم شبیهتر هستند تا خیابان؟ آیا این مسئولین دقت کرده اند که هزینه اوقاف شهرستانی به کوچکی سنقر را نباید خرج بیلبوردهای صدو پنجاه تا دویست هزاری و بلکه بیشتر کرد؟

اگر قرار بر پرونده سازی سلیقه ای است باید همه پرونده ها رو شود، اگر قرار بر مخالفت با یک جریان سیاسی است که، خوب یا بد، مردم به آن رو آورده اند، چرا خود را مطیع رهبر دانستن و خود را مطیع قانون دانستن و چرا خود را به امام منتسب کردن؟!