قلم

آیا مذاکرات به جنگ ختم خواهد شد؟

 

مذاکرات و نگاه دو طرفانه

در امور بین الملل دو اصل مورد توجه همگان است یکی جنگ و دیگری مذاکره ، از گذشته های دور نیز مبنا این بوده که کشورهای قوی یا با زور و یا با مذاکره آنچه خواسته خود بوده بر کشورهای ضعیف تر تحمیل می کرده اند، امروزه به برکت رسانه های مستقل بین المللی اما این اتفاقات ، سبک و سیاق زیرکانه تری گرفته، اما درعین حال دولتها برای پیش برد مقاصد خود سعی در همراه کردن افکار عمومی کشور خود و همچنین جامعه جهانی دارند تا بتوانند با خیالی آسوده تر به برنامه های خود برسند. در این بین، کند بینی خرد جمعی، کشورهای دیگر است که زمینه را برای تسلط بیشتر کشور رقیب آماده می کند، و کشور رقیب از هر فرصتی استفاده می کند تا بتواند امتیازی از کشور مقابل خویش بگیرد و این امتیاز گیری زمانی آسانتر خواهد شد که یکی از آنها درونی نا آرام و متشتت داشته باشد.

اما مذاکرات این روزهای ایران با کشورهای غربی (5+1) سبق و سیاق خاص خود را دارد، این مسئله را می توان با دو دیدگاه مطرح کرد، یکی از نگاه غربیان و دیگری از نگاه ایران.

 اما از نگاه غربیان، آنان خود بدرستی می دانند که ما به دنبال سلاح هسته ای نیستیم، اما با توجه به وضعیت اقتصادی که در این سالها گریبان گیر آنان شده بود و با توجه به وضعیت داخلی آمریکا در مباحث تبعیض نژادی و هم چنین مشکلات اقتصادی این کشور هر چند از نگاه ما خیلی نمی شود روی آن حساب کرد، اما چنین وضعیتی برا ی خود آنان تلنگری محسوب می شود برای برهم خوردن وضعیت جامعه غربی، لذا آنان به دنبال آرامش افکار عمومی خود در دوره زمانی خاصی هستند، از طرف دیگر نگاه آنان به پروسه اقتصادی خود چنانچه از متون اقتصادی-سیاسی آنان بر می آید احتیاج به یک خانه تکانی دارد و این کار بدون سرمایه به وقوع نخواهد پیوست و سرمایه این پروسه نیز تنها با سلطه به کشورهای دیگری تحقق می یابد که این سلطه یا باید با جنگ باشد یا باید با مذاکرات، لذا دولت مردان غربی به بهانه توسعه اقتصادی و سرمایه داری خویش نیاز به یک درگیری خیالی و یا واقعی دارند که در صورت تحقق وضعیت خارجی آن با آرام کردن افکار عمومی و کاربرد اخلاق سرمایه داری آنها را به سمت جنگ سوق خواهند داد. لذاست که در مذاکرات ایران و کشورهای مدعی چیزی جز آماده  کردن افکار عمومی آن کشورها برای یک جنگ نخواهد بود.

از نگاه داخلی و دولت مردان ایران اما، با توجه به تجربیاتی که در این دوره چند ساله از کشورهایی که مذاکرات را رد کرده و یا به دنبال بمب هسته ای رفته اند به دست آورده اند، این استکه نه سلاح هسته ای امنیت را تأمین می کند و نه رفتن به سمت آن وضعیت اقتصادی کشور را نجات خواهد داد، از طرفی هم تحریمها بهانه ای شده برای بر هم زدن افکار عمومی و اینکه اگر چنین نبود ما زندگی بهتری می داشتیم، و ...

این بار دولت مردان ایران هستند که با توجه به مطالب فوق احتیاج به همراهی افکار عمومی کشور دارند تا آنان را آماده یک نبرد کنند، چرا که در صورت مخالفتهای زیاد با مذاکرات و نرفتن به سمت مذاکرات به یقین اختلافات بین کشور زیاد شده به طوری که به دست خود به سمت جنگی داخلی و یا فرسایشی داخلی خواهیم رفت که این را کشورهای فرصت طلب بهترین راه حل دانسته و در صورت امکان قصد دارند به این پروسه دست یابند، اما در صورتی که مذاکرات پیش برود جامعه ایرانی خود به عیان خواهد دید که این کشورهای مذاکراه کننده به دنبال دست یابی ایران به توان هسته ای علمی نیستند و این نیروی علمی را برای خود رقیبی دانسته و اجازه سربر آوردن را به او نخواهند داد اما با این حال همین باعث می شود جامعه به سوی یک دست شدن که همان بی اعتمادی است که رهبری در فرمایشات خود داشتند به غرب پیش می رود، و به صورت یک دست آماده خواهند شد برای یک نبردی که از طرف ما به دفاع از کیان و استقلال کشور است و از طرف آنان بهانه ای به نام مسئله هسته ای و موشکهای ایران و حزب الله و... است در حالی که  در هیچ کجای قوانین بین المللی وجود ندارد که به تأسیسات نظامی متعارف کشورهای دیگر سرک کشیده شود و این باعث خواهد شد اکثریت جامعه ایرانی به این بی عدالتی در نظام بین الملل واقف گردند و آنگاه متوجه خواهند شد بانی این نبرد، نه دولت مردان ایران بلکه دولت مردان غربی خواهند بود، لذا تمام هم و غم خویش را برای دفاع از کیان کشور خویش به کار خواهند گرفت تا استقلال خویش را از دست ندهند. نهایت آنکه از هر طرف به قضیه نگاه شود ختم به جنگ بودن این مذاکرات تحلیلی است که دور از انتظار نیست.