بل بشو سیاستهای ما
به نام خالق هستی
اخبار زیاد و وقت نوشتن کم، فرصتها زیاد و فرصت سوزیها بیشتر، دروغ زیاد و صداقت کمتر، تهمت زیاد و حسادت بیشتر، جامعه عقلانی باید تا به در بسته نخورد ، آدمی را عقل و تدبیر باید تا به فتنه گرفتار نیاید، خوب و بد را باید شنید تا بصیرتی حاصل شود، تنها با گفتن خوبها یا بدها بصیرت بوجود نخواهد آمد که هیچ، موجودی مقلد بار خواهد آمد که جز بله قربان چیزی برای گفتن ندارد .
القصه، امروز خدا توفیق داد آیاتی از قرآن تلاوت شد که به آیه ای بر خورد کردم که برایم جالب بود نه خود را مصداق آن می دانم و نه دیگران را مخاطب آن اما جالب است که خداوند می فرماید اگر خدا اراده کند کسی را هدایت کند بخاطر اسلام انشراح صدر پیدا خواهد کرد(مضمون آیه 125 انعام) یعنی خداوند به او توفیق تحمل دیگران را خواهد داد، به راستی کدام یک از ما می توانیم بگوییم که شرح صدر پیدا کرده ایم تا بگوییم به واقع هدایت شده ایم یا خدا ما را هدایت کرده است؟! نگاهی به جوامع اسلامی نشان می دهد آنانی که خود را هدایت شده تر از دیگران می دانند و برای هدایت دیگران آرامش ندارند!! بویی از این شرح صدر نبرده اند که هیچ هر نوع مخالف فکری خود چه اعتقادی، چه فرهنگی و حتی اقتصادی را با چوب شرک و کفر می زنند و آنگاه نتیجه می گیرند که پس کشتن این شخص یا اشخاص عبادت است!!!
با عرض پوزش مثالی را برای خواننده فهیم بیان می کنم تا ارتباط این تنگ نظری با مفاسد دیگر جوامع روشن شود، چرا یک شخصی دیگران را با چوب ارتداد و کفر و نفاق می زند و خود را از مصادیق بارز هدایت می داند؟ جوابش ساده است ، به نظر شما چرا یک جنایتکار دست به جنایت می زند؟ چرا یک مفسد دست به افساد میزند؟ چرا یک معتاد به اعتیاد خود ادامه می دهد هر چند جرم اینها هر کدام زمین تا آسمان است، یک رابطه منطقی بین همه اینها وجود دارد و آن هم راضی نگه داشتن وجدان خود و آن ا ینکه چرا چنین نکنیم ؟!که حق با ماست! و در حق ما ظلم شده! و...هزاران توجیه دیگر تا بتوانند وجدان خود را راضی نگه دارند و بعد از جنایت و فساد و ایجاد اختلال تازه به گوشه ای که می روند تمام محاسبات خود را خلاف دانسته و دست به پشیمانی می زنند، اما ارتباط این مثالها با مطلب مورد اشاره این است که افرادی در جامعه هستند که خود را مستحق هدایت دیگران دانسته و هر نوع مخالفتی را با خود به نام مخالفت با خدا و پیامبر و امام و رهبری و نظام می دانند، اینان در همان وجدان خود به این اعتقاد رسیده اند که دیگران به خطا می روند و آنها راه هدایت را یافته! لذا هر نوع اعمال فشار به هدایت نایافته گان چیزی جز رضای خداوند نمی دانند! غافل از اینکه حتی احتمال یکدرصدی هم نمی دهند که ممکن است آنها اشتباه کنند حداقل در روشی که برای هدایت! به کار می برند. البته نا گفته نماند این نوشتار در صدد آن نیست که بگوید هر چیزی که در جامعه گفته می شود درست است و باید آنرا قبول کرد ، اما در یک جدولی که ممکن است پنج رقم باشد نباید گفت جایی برای چهار رقم دیگر وجود ندارد باید آنها را از جدول خارج کرد!، عدد پنج یا چهار یک عدد است ، و دیگر اعدا نیز عددی برای خود ، باید دانست هر کدام جایگاه خاص خویش را دارند، در این جدول ممکن است جایی به اعداد دیگر داده نشود اما به معنای این نیست که پنج عدد حاضر هیچکدام به کاری نمی آید مگر مثلا عدد یک!.
درهر صورت این تفکر طبق آنچه در آیه به ذهن خطور می کند هماهنگ نیست و در واقع آنها فکر می کنند که راه هدایت را به دیگران نشان می دهند، و چون جایی مثل همان زندان برای زندانیان ، برای این آقایان نیست و هر روز صدایشان نیز بلندتر پخش می شود به واقع به همان یک درصد خطا هم فکر نمی کنند و خود را تافته جدا بافته می دانند، این گروه حتی از درسهایی که خوانده اند که تضارب آرا در آنها به اوج می رسد در عین حال که هیچکدام دیگری را متهم به خلاف شرع نمی کند درس نمی گیرند!!!! فتدبرو یا اوالالباب
اما مسئله دیگری که بی ارتباط به همین مسائل نیست مباحث سیاسی است که واقعا درهم تنیده شده و هر کس در صدد گرفتن امتیاز از گروه مخالف است، و البته این مخصوص این ایام نیست و در همه سالها بوده و جالب است که کسانی که این همه دم از دوری از شیاطین می زنند و کشورهای دیگر را در سیاست به دروغ و حقه بازی و ... متهم می کنند، (که البته متهم هم هستند) اما خود درست همانی عمل می کنند که غربیان را از آن نهی می کنند!
در این دنیای بل بشو سیاست آنچه که از اذهان حاکمان و قدرت مداران و مسئولان! خطور نمی کند یکی شدن برای حل مشکلات مردم.
در مباحث سیاست داخلی هر یک ساز خود را کوک کرده، صدا وسیما به تنهایی خود یک قوه است! و با برنامه های به موقع خود! دست همه را رو می کند! البته این کار هم به مسئولی دارد که مغضوب باشد یا محبوب.
در سیاست خارجی یکی از صفا و آرامش حرف می زند ویکی از خیانت و فسق، البته باز هم باید از آنانی که آرامش و صفا می دانند تشکر کرد که کارهای معمول خود را فتح الفتوح و همسنگ با کار پیامبران نمی دانند!!؟؟
خلاصه آنکه ما مانده ایم و این دنیای پر پیچ وخم هر یک به سمتی و نعوذ بالله به سوی خدایی!!!!