قلم

یاد داشتهایی بر آوای باران

آوای باران، ,     نظر

به نام خالق هستی

سریال آوای باران که از جمله پرمخاطبین مجموعه های صدا و سیما بود، در قسمت پایانی با منتقدین عام و خاص مواجه شد.

این مجموعه دارای مخاطبینی از خانواده های ایرانی بود و می شود گفت از سریال ها و مجموعه های موفق در جذب مخاطب بود، اما نکته مثبت آن از طرف مخاطب خاص آن بود که استفاده درست از بازیگران با چهرهای جدید که باعث شده بود مقداری نگاه مخاطب را به واقعیات نزدیک کند. این از جمله نکته های مثبت این سریال محسوب می شود که کارگردان و عوامل آن را باید ستود.

نکته مثبت دیگر این سریال شناخت خوب ایشان از جامعه و در واقع وضعیت روان شناسی جامعه ایرانی بود که ایرانیان با دو پدیده به شدت متنفر هستند یکی خیانت ،آنهم از طرف کسی که خود به قول معروف صدقه سری رشد کرده است. مثل نادر که اگر حمایت های ابتدایی دایی طاها نبود او خواب داشتن یک کار راحت و در عین حال پر درآمد را باید می دید.لذا جامعه این نوع خیانت را بدتر از هر خیانت دیگری مستحق مجازات می دانند. و دیگر آنکه وضعیت اقتصاد و رشد یک شبه عده ای از افراد اقتصادی که یک شبه ره صدساله را می پیمایند.

نکته بعدی که بازهم به روانشناسی جامعه توسط عوامل این سریال بر می گردد بده بستانهایی است که در اجتماع توسط یک عده از ما بهتران که برای رسیدن به موقعیت خود دست به هر نوع رشوه و پارتی و ... می زنند و از طرف دیگر مسئولانی که باید با اینگونه افراد برخورد کنند خود عامل این کارمی شوند(یعنی انتظاراین است که کسی که دست به رشوه می شود، طرف دیگر آنرا قبول نکند و حق هم این است، اما به ظاهر در این سریال و در جامعه چنین نیست بلکه چه بسا خود مسئول یا کارمند درخواست آنرا بدهد یعنی از طرف هیچکدام منعی نیست!!!)

اما نکات منفی سریال را می توان چنین بر شمرد ، اول اینکه نقش پلیس در این سریال اولا کم رنگ و دوما به صورت پیرو، بود نه پایه ،چرا که این فرید بود که به پلیس دستور می داد و می گفت چه کار کنند کجا بروند و چه کاری را انجام دهند، و در واقع پلیس تنها نقشی که داشت ماشینهایش به ماشینهای پلیس شبیه بود هر چند چه بسا قصد عوامل و کارگردان، آن بود که کار پلیس را در بعضی مواقع که به همین صورت هم اتفاق می افتد نشان دهد ، چنانکه گاهی گفته می شود به شاکی که شما برو طرف را پیدا کن تا ما بیاییم جانی و... را دستگیر کنیم! به هر حال نقش پلیس در این سریال زیر سؤال بود.ونگاهی دیگر نیز می توان داشت که پلس موفق پلیسی است که مردم با او همکاری کنند و البته این هم نمی تواند توجیه گر نقش کم رنگ پلیس باشد.

دوم آنکه دلیل بی مهابا بودن شکیب در قتل و کشتار و جنایت به تصویر کشیده نشده بود، هر چند تنها فرید به این نکته اشاره کرد که ایشان دائم الخمر است اما این باعث نمی شود چهره شکیب یک شخصیتی قابل ترحم ترسیم شود و در واقع هیچ حس نفرتی نسبت به این شخصیت در مخاطب ایجاد نشود ، چرا که چنان آرام و با طمئنینه برخورد می کرد که انگار نه انگار یک شخصیت بسیار منفی و ظالم است .

نکته پایانی آنکه پایان این سریال بیشتر به فیلم هندی شبیه بود، تا یک سریال پر مخاطب اجتماعی ایرانی، همه آدم بدها در این سریال به جزای خود رسیدند و همه آدم خوبها در کنار هم قرار گرفتند، واین نکته از بی دقتی عوامل کارگردان می باشد. و سریال به واقع آنطور که مخاطب می خواست ازنگاهی به اتمام نرسید(انتظار مخاطب ماست مالی شدن قسمت آخر نبود).

پایان ناموفق این سریال را می توان از موضع گیری های مردم و مخاطبین دید.

آرزوی موفقیت برای آنانی که به هر نحوی با بیان مشکلات جامعه سعی در ترمیم آن دارند.