فرهنگ قانون گرایی یا سلیقه گرایی؟!
به نام خدا
روزهایی که در آن عمر گرانمایه را طی می کنیم گاهی مصادف می شود با کارهایی که باید مدتی طول بکشد تا جبران کار کرده و نکرده خود را بنماییم و حسرتی دنیایی برای خویش در توشه زندگی می نهیم ، اما گاهی حسرتی در پی دارد که جاودانه است که آن محدود در این دنیا نخواهد شد، این حسرت را چرا بیان کردم می خواهم تلنگری باشد هم به نگارنده و هم به خواننده، در هر صورت ما دنیایی برای خود ساخته ایم که بر قاعده استخدام و تعاون و عدالتی که علامه در مباحث خویش مطرح می کند، می باشد . چرا که طبیعت انسانی است که برای استفاده خویش دست به استخدام می زند و برای اینکه همانطور که او نیاز دارد دیگران در استخدامش باشند دیگران نیز نیاز دارند او در استخدامشان باشد، و این قاعده نزاع بوجود می آورد برای دوری از این نزاع باید همکاری داشت و عدالتی درنظر گرفت و آن عدالت به ظاهر اطاعت از آن چیزی است که در قرار دادهای خود مطرح می کنیم، و پشتوانه آن نیز در نگاه دینی وفای به عهد است.
در هر صورت چه خوب و چه بد ما قانونی داریم به نام قانون جمهوری اسلامی ایران،(که ازنگاه ما اگر و اگر تنها به قانون عمل کنیم از بهترین قوانین دنیا هم هست) که تنها راه شناخت عدالت برای جامعه ما می باشد ، تنها وسیله ای است که می توان با آن به تعاون رسید ، از استخدام یکطرفه پرهیز کرد و وفای به عهد افراد جامعه را که وسیله شناخت دین افراد نیز هست دید و باور کرد. تا مصداق روایت شریف نشویم که کسی که عهد ندارد دین ندارد.
اما این روزهای عمر نیز به سرعت در حال سپری شدن است ، مردم مسلمان ما هم انتظاراتی دارند و توقعاتی ، و آن عمل مسئولین به قانون است، چنانکه اشاره شد تنها راه شناخت مردم از مسئولین برای شناخت طرفدار عدالت بودن آنان شناخت آنان در عمل به قانون است. و وفای آنان به عهدی که با ملت دارند. هم چنین وفای به عهدی که با مسئولین دارند و آن امر به معروف و نهی از منکر کردن آنان در هنگام اشتباهات قانونی آنان است.
از این امور به تعطیلی بعضی روزنامه ها باید اشاره کرد، در هر صورت صاحبان روزنامه نیز حقی برا ی خود قائلند و این نوع تعطیلی را به مثابه عدالت شناسی دیگران می دانند، هر چند بعضی از این روزنامه های تعطیل شده، آنگاه که دیگر روزنامه ها تعطیل می شدند، خم به ابرو نمی آوردند و تعطیل کنندگان را نیز تشویق می کردند که بگیرید و ببندید این جرثومه های فساد را!!!! اما حال که قلم خط پایان خود را بر لگوی آنان فرود آمده چه زجه ها که نمی کشند و چه ناله ها که سر نمی دهند که وای ایران را آب برده و مسئولان را خواب!!!!
درهر حال هر گاه سلیقه حاکم شود آنچه زیر پا له خواهد شد عدالت است، آنچه پایمال شود حقوق ملت است، آنچه فرهنگ می شود نه قانون ، نه اسلام، بلکه سلیقه شخصی افراد می شود، و این یعنی هر کس زورش بیش ، حرفش پیشرو!!
سخن آخر آنکه در کشور، فرهنگ قانون باوری را باید حاکم کرد و نه شخصیت پروری، در کشور آنچه که مهم است آشنایی با قانون و رعایت آن است، به راستی تا به حال متوجه این مطلب شده ایم که چرا هر گاه سخن از مشکلی در ادارات و مخصوصا دادگاه ها پیش می آید تنها قانونی!! که مردم به سراغ آن می روند همان، مسئله بسیار متنفر آشنا بازی است!!! و این یعنی اعمال سلیقه به جای اعمال قانون!!!
اما تعطیلی بعضی از روزنامه ها و هفته نامه ها دراین روزها صدای آنها را به فلک کشیده که دیدید، انتقاد بر دولت یعنی تعطیلی روزنامه؟!! در حالی که بعضی از این روزنامه ها حتی نه مجوزی گرفتند و نه از لحاظ قانون حق انتشار داشته اند!! بلکه اگر هم تاکنون این کار اتفاق افتاده بخاطر بی قانونی بوده است و رانت .(بعضی از جراید که وزیر ارشاد اشاره داشتند)
نکته پایان این که ای کاش دولت بیاید تمام روزنامه هایی که مجانی به ادارات و سازمانها افراد ارسال می شود را ممنوع کند، تا خود به چشم خود ببینیم یا ماشین ماشین از همین روزنامه ها را زیر خاک دفن می کنند یا اینکه خود به نتیجه می رسند که دست به انتشار نزنند . خود مسئولین روزنامه ها تعطیلی آنان را بوجود خواهند آورد. روزنامه هایی که معلوم نیست بودجه آنها از کجا تأمین می شود!!!!