قلم

جهانی متفاوت

به نام خالق هستی

این روزها می شود گفت تمام نقاط دنیا درگیر چند موضوع مهم هستند اولین مسئله سال نو مسیحی و میلاد پیامبر صلح و دوستی است بر خلاف بسیاری از پیروانش! که در سراسر جهان قابل توجه است و همه مسیحیان و حتی مسلمانان نیز این ایام را به هم تبریک می گویند، که متأسفانه انگلهایی که همیشه جوامع در حال پیشرفت را نوعی آزار برای خود می بینند همانند دیگر انسانهای بی دفاع از مذهب تشیع را که به خاک و خون می کشانند این بار عده ای از مسیحیان را به خاک و خون کشیدند و این ننگی است که بر جامعه اسلامی به اسم اسلام بار شده است.!!

مسئله بعدی ایام صفر و چهلم عزای کسی که فقط برای حاکم شدن عبودیت و عقلانیت به مسلخ رفت و تمام وجودش را برای احیای سنت پیامبر و برای یاری دین خدا به طبق اخلاص گذاشت.

در دنیای دو قطبی اقتصاد از یک سو کشورهای به اصطلاح اقتصادی و از سوی دیگر کشورهای فقیر و جهان سوم ، در کشورهای اقتصادی که به واقع طبق آن اصل اولی هیچ کسی نمی تواند به بیش از سهم خود برسد مگر آنکه سهم دیگران را خورده باشد ، با مکیدن خون دیگران رسیده اند به جایی که هم اکنون هستند، و کشورهای فقیر و جهان سومی که علاوه بر زورگویی زورگویان نسبت به آنان خود نیز در تنبلی و تن پروری و کم خردی و بی خردی روی تمام موجودات تنبل زیر خاکی را نیز سفید کرده اند ، کشورهای ثروتمند همچنان در حال تاخت و تاز اقتصادی و سیاسی و نظامی، اما در کشورهای جهان سوم همچنان باید شاهد خود باختگی و هرج و مرج و بی قانونی بود تا کسانی که خود از قانون جز زور چیزی نمی فهمند برای آنان به اسم قانون حاکم شوند!!

درگیریهای خونین در کشورهای آفریقایی، فسادهای مالی در کشورهای خاورمیانه، جنگهای خونین در این کشورها ، همه نمی تواند از وضعیت جغرافیایی این کشورها دانست ، بلکه از بی خردی و ناتوانی در کنترل اوضاع توسط سیاستمداران و مسئولان کشورها باید دانست.

امروز کشور سوریه دیگر یک کشور زیبا و قشنگ نیست هر چند توسعه ای هم نداشته اما همان زیبایی ظاهری خود را نیز از دست داده، چرا که عده ای قصد کاسبی دارند و راه بهشت را عبور از این کشور می دانند!!

 امروز ترکیه به نحوی دیگر در فساد گرفتار شده ، فساد اقتصادیی که ریشه یا شاخه اش را متأسفانه باید در ایران جستجو کرد! به راستی چه خبر است ؟! که چنین همه کشورها به هم مرتبط شده اند و در هنگام شعاردادنهایمان خود را یک تاز میدان سیاست و ا قتصاد و فرهنگ می دانیم؟!

اما در کشور عزیزمان ایران کشوری که سایه ولایت بر آن ترنمی دیگر داده است ،چه خبر است که هر از چند گاهی شخصیتی پیدا می شود که اکثریت مسئولان کشوری ما را متهم به فساد و پولشویی می کند؟! زمانی جزایری و زمانی زنجانی، و زمانی مرتضوی، که پرونده این آخرین تنها به این مسائل گره نخورده و به جنایت کهریزک نیز مرتبط است ، بماند که اینها چه نیتی داشته اند!! اینها کار خود را کرده اند و زحمت جامعه اسلامی را زیاد کرده اند، اما به راستی این مردم تا کی باید شاهد این نوع پولشویی ها در نظام مقدس جمهوری اسلامی باشند.

 تا کی باید یک جناح و حزب به اسم پیشبرد اهداف خود باید خون دل به دل این مردم فقیر کشور بکند؟! تا چه وقت باید مچ گرفتن برای محبوبیت خود داشته باشیم و برای رسوخ در قلب مردم هیچ برنامه ای نداشته باشیم؟!

این از اوضاع کنونی جامعه انسانی است و مخصوصا جامعه اسلامی خودمان! آیا زمان آن نرسیده مردم با تحمل فشار بیشتر دست در دست هم دهند و با قدرت تمام بر پایی تمام اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی را از مسئولان بخواهند؟! آیا وقت آن نرسیده که مردم از تمام مسئولان بخواهند هر کس در جای خود اهداف انقلاب را پیش ببرد و در جایگاه خود حرف بزند؟ نه کمتر و نه بیشتر؟ آیا وقت آن نرسیده که هر کس در جای خود قرار بگیرد؟ تا کی باید مردم آموزش و خطای بسیاری از مسئولان و دست اندر کاران را بدهند؟! تا کی باید مردم حرفهای یک مهندس یا دکتر را به عنوان اندیشمند فرهنگی بشنوند؟ تا کی باید حرفهای یک قاضی را به عنوان یک مجری بشنوند؟ و تا کی باید هیچ چیز سر جای خود نباشد؟!

عزیزان تنها راه آن است که همه از خود شروع کنیم ، همه اخلاق را وظیفه بدانیم یا کسب رضای حق، و به قول کانت بیایید آنچه را که دوست داریم عمل کنیم ببینیم می شود آیا به صورت یک قانون در آورد؟