قلم

بلبشوهای این روزها

به نام خالق خلق

این روزها مصادف بود با روزها یا روز  دانشجو، جنبش دانشجویی مخصوصا آنانی که احساس کردند هشت سال گذشته جایی برای بیان احساسات ، افکار و اندیشه ها ی خود ندارند این روزها را با سرعت سپری کردند و در دانشگاههای مختلف از همفکران خود دعوت کردند تا به جمع آنان بیایند و به سؤالات در گلو مانده آنان پاسخ دهند، در این بین اما دو تشکل مهم و معروف یکی بسیج دانشجویی و دیگری انجمن های اسلامی فعالیت های بیشتری از خود بروز دادند و از تند رو و کند رو و معتدل، از اساتید خود دعوت بعمل آوردند تا بتوانند خواسته های خود را مطرح کنند، حضور ریاست محترم جمهوری اما جایی  بود که تضاب آرا و اندیشه ها بود (از نوع احساسیش البته از طرف دانشجوها) جایی که عده ای خاص هم قصد ناتمام گذاشتن این سخنرانی داشتند و عده ای شعاری که مدتهاست جرأت بیان علنی آن را نداشتند مطرح کردند و عده ای خاص نیز با شعارهای تند جوابشان را دادند، در این بین اما نکاتی که جای بیان آن خالی بود، از جمله نکته ای که بسیاری توجه نکردند، و آن آشتی دانشجویانی بود که با نظام یا حداقل بگوییم با دولتی که رأس کار بود قهر کرده بودند، اما اینبار با تمام وجود احساس کرد که باید دولت و منتخب خود را به آشتی فرا خواند، و آشتی آنان هم در بیست و چهار خرداد 92 بروز کرد و هم در استقبال از منتخب خود در دانشگاهها، و کسی این آشتی ملی را یا متوجه نشد مخصوصا گروههای سیاسی و روزنامه نگاران، یا بسیار اندکی به آن پرداختند، و عده ای نیز تمام تلاش خویش را بکار بردند تا این آشتی را به حاشیه ببرند!!

و اینکه اگر تمام مطالب و سخنرانیهای این جماعت مدعو و دعوت شده را جمع آوری کنیم، چه چیزی به قول معروف ته آن خواهد ماند، یا خبرنگاران و صدا و سیمای ملی! درست به آن نپرداختند یا اینکه در واقع جز مباحث جنجالی و مسائل گذشته چیزی عاید این مرز وبوم حتی دانشجوها نکرد! مناظرات و سخنرانیهایی که تنها و تنها به مباحث احساسی پرداخته شد و نه انتقاد درست و سازنده ای و نه طرحی برای فردا، انتظار مباحث علمی صرف در این گونه مجامع نیست اما همان مطالبی گفته می شود نیز باید در چهار چوب علمی خویش پرداخته شود، به راستی در سخنرانی شخصیتی که در دانشگاه شریف  دعوت شده چه چیز تازه ای بوده که جایی دیگر نمی توانسته بگوید و اینجا باید می گفت؟!، دیگران اگر مباحثی احساسی نیز مطرح کرده اند می توانند با این توجیه خود را قانع کنند که جایی برای گفتن تا کنون نداشته اند، هر چند دلیل نمی شود وقت عده ای دانشجو نیز در این مباحث گرفته شود.

اما دانشجویان عزیز هم باید این نکته را در نظر داشته باشند که انتظار از آنان بسیار بیشتر از این مباحث است ، و باید در برنامه کاری خود توقعات مردمی را هم در نظر داشته باشند، در مقام توصیه نیستم اما وقتی می بینم عده ای خود را همه کاره ی دانشجویان دانسته و با مباحث پوپولیستی با احساسات این جوانان عزیز بر خورد می کنند، از هر گروه و حزبی که باشند، به این فکر می کنم که این عده چه قدر دوست دارند دانشجویان را تا حدی از دانایی نگه دارند که بالاتر از خودشان قرار نگیرند!!

مطلب دوم

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که به قول معروف از نگاه عده ای گل و بلبل است و از نگاه عده ای تاریکی محض، که به سوی آن شتابان در حرکت هستیم، سؤالات دسته جمعی و گاه بی ربط بعضی از نمایندگان بخاطر بی اطلاعی بعضی از آنها از کار وزارت خارجه و جایگاه وزیر خارجه ، و همچنین نادیده گرفتن فرصتی که برای کار به این نمایندگان جمهوری اسلامی داده شده، مواضع گاه درست و گاه نادرست عده ای از این سفیران ملت و دولت، یعنی جنجال آفرینی تنها برای (اخذ رأی) و نه بر مبنای تخصص و کاردانی، دال بر نوع نگاهی است که حتی مردم عزیز ما در انتخاب نماینده خود دارند، هر چند ما امیدوار باید باشیم که این در واقع پله های ترقی یک نظام است که هر سال و هر انتخاب او بهتر از انتخاب گذشته اش باشد.

بهر حال باید کسانی که نماینده های ملت هستند و در مذاکرات قرار دارند را حمایت کرد و به آنان دلگرمی داد تا بتوانند در موقعیتهای بعدی با اعتماد به نفس بهتری جامعه غربی را به سمت خواسته های ملت ایران بکشاند، و این تحقق نمی یابد مگر با بررسی کارشناسی شده و نقد های جدی از دستگاه دیپلماسی، که متخصصین از هر  گروه نه با  جنجال و شانتاژ تبلیغاتی که با بحث و بیان نظرات چکش خورده نقطه های ضعف آنان را گوشزد کرد و نقطه های پیش برد را تقویت نمود. نه آنان بی اشتباهند و نه منتقدین صحت مطلق دارند اما باید هر کس به اندازه توان خود نقد کند و  آنان را یاری دهد، جامعه غرب در پیش برد اهدافش حتی نه تنها بین سیاستمداران کشور هایشان بلکه بین سیاستمداران سایر کشورها نیز می توانند اتحاد ایجاد کنند، اما ما در بیان حق خود باید چنین دچار انحطاط فکری شویم!!! نکته ای دیگر اینکه انتظار همه ما از آقای ظریف این است که پخته تر از هر زمانی دیگر سخن بگوید تا هم بهانه ای به دست مخالفین داخلی داده نشود و هم پیراهنی نشود برای حمله های دیگر به او .