مناظره ای جدی با یک افراطی نزدیک به وهابی
با نام خالق یکتا
افراطیون از هر دین ، مکتب و مدهبی باشند جز گرفتاری برای همان دین و مذهب خویش کاری را به پیش نمی برند.
به راستی تا زمانی که با اینگونه افراد برخورد نکرده باشید شاید به آسانی متوجه نشوید که چرا عده ای گفته اند مگر امیر المؤمنین و به اصطلاح عوام خلیفه چهارم نماز هم می خوانده؟! اما با بحث با افرادی در جامعه فهم این نکته آسان می گردد چنانکه بنده با یکی از این افراطیون به بحث پرداختم ،این شخص نه تنها شیعیان را مشرک !! می دانست ،حتی مذهب شافعی از شاخه ها ی اهل سنت را نیز و گاها مذهب حنفی را هم به شرک و بی اعتقادی متهم می کرد .و از همین نکته می توان نتیجه گرفت که این جماعت به اصطلاح وهابی دینی جدید را بنا نهاده اند.
افراط به راستی شخص را کر و کور و لال می کند چنانکه مخالفین ما در بسیاری از مواقع چنین هستند، این چند روز که ایام محرم بود و فرصت نبود که وبلاگم را به روز گردانم دریک منطقه ای در غرب کشور بودم ، شخصی را معرفی کردند که ایشان با اعتقادات عزاداری ما مخالف است ! و من هم با خونسردی تمام گفتم خوب چرا و دلیلت را بیاور،
بحث را با مسئله رجعت شروع کرد و چند آیت الله!! را نام برد که به نظرم تنها خود آنان این افراد را بخاطر پیش برد کار خود آنان را آیت الله می دانند!! من هم در عین حال که نمی شناختم پاسخ دادم خوب که چی گفت اینها شیعه بوده اند و سنی (منظور ایشان وهابی) شدند، گفتم خوب چطور شما اینها را آیت الله می دانید در حالی که بی سوادی بیش نبوده اند، گفت خوب آیت الله بوده اند!!! گفتم من این افراد را تا کنون اسمشان نشنیده ام، اما اگر هم چنین بوده دلیلی نمی شود شما شیعیان و دیگر مذهب اسلامی را به بی دینی یا شرک متهم کنید، گفت خوب دیگه،
گفتم خوب شما شیخ شلتوت را که مفتی اعظم جامعه الازهر است می شناسید؟ گفت نه گفتم یا نا اگاهید یا خودت را به نا اگاهی می زنید که در هر دو صورت بحث ما منطقی نخواهد بود و جدل خواهد شد، گفتم مثل این می ماند که من بگویم امام خمینی را نمی شناسم، گفت خوب کی چی ؟
گفتم خوب ایشان می گویند به تشیع نیز مثل سایر فرق اهل تسنن می شود اعتقاد داشت، گفت خوب دلیل بر حق بودن شیعه نیست، گفتم نیست اما می خواهم بگویم کسی که مفتی اعظم است این گونه فتوا می دهد، نشان می دهد که مطالب شما از اهل سنت نیست و مطالب جدیدی است که در واقع دین جدیدی است!
گفت چنین نیست گفتم خوب اگر چنین نیست پس چرا دیگران را مشرک می دانید در حالی که هیچکدام از مذاهب تا کنون دیگری را مشرک نمی دانسته ؟!
ادامه دادم که می دانید مشرک یعنی چه یعنی اینکه با اعتقادی که شما برای امثال خود درست می کنید قتل افرادی مثل مرا جایز اعلام می کنید و بعد هم با یک چاقو یا یک انفجار می خواهید به بهشت بروید!! گفتم من یک خواهش از شما دارم ! گفت چه خواهشی گفتم شما کتاب خاطرات مستر هنفر را بخوان ، گفت من هنوز هیچ عقیده ای ندارم و دارم تحقیق می کنم گفتم خدا کند تحقیق باشد نه مطالعه جهت تثبیت فکری باشد که در ذهنت هست ... ادامه دارد