بزرگ مردی که نمی شناسیمش
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب شب رحلت بهترین مخلوق خداوند بر روی زمین است آنکه چنان برقی بر تاریکی و جهالت زمانه خویش فرود آمد و تاریخ را متحیر نمود .آری خورشیدی پر فروغ بر دل تاریک جاهلیت زمانه پیامبر نور و رحمت ،نور و ایمان ،اخلاص و امید .
اما ما به عنوان پیروان آن بزرگ مرد نه تنها خودرا نجات نمی توانیم بدهیم که در دام وسوسه های شیطانی هم گرفتار آمدیم و هر روز به بهانه ای و به تحریک دشمنان او بر خویش می شوریم و روز به روز به دشمنیهایمان می افزاییم دنیای غرب به سوی اتحاد و همدلی پیش می رود وما مسلمانان به سوی تفرقه بیش ازپیش ، غرب که دشمن ماست و باطل در همان باطل خویش هم متحد است اما ما که خود را عقل کل می دانیم چگونه است که آلت دست آنها شده ایم و خواسته های آنها را در مورد خود که همان بی اعتماد ی به همدیگر است به عنوان یک افتخار بر گردن خود آویز می کنیم .
به راستی با بیشتر کردن و بی اعتماد کردن بین شیعه وسنی چه کسی سود می برد خلیفه مسلمین یا جهان کفر ؟! چگونه است که هر چه به اعصار اولیه حاکمیت اسلامی نگاه می کنیم اختلافات کمتر و بی کشت وکشتار رامی بینیم اما هرچند به عصر خود نزدیک می شویم مخالفین خود را به شرک وکفر بیشتر نسبت می دهیم ؟! کجای کارما عیب دارد ؟؟ آیا قلب پیامبر خویش را راضی کرده ایم یا قلب دشمنان آن حبیب خدا را ؟؟؟!!