نکته هایی از امام صادق(ع)
اگر خداوند متکفّل روزی است و گفته: روزی تو را کفالت میکنم و آن را به تو میرسانم؛ پس برای چه غصّه میخوری؟ آیا بچّهای که پدرش متکفّل امور او است، غصّه روزی میخورد؟ میگوید: پدرم خرجیام را میدهد، دیگر غصّه معنا ندارد، اگر غصه بخورد، دیوانه است، تعارف ندارد. یک وقت دست پدرش خالی است، در اینجا بحثی نیست؛ امّا این بابا همه چیز در دست او است.
دوم؛ ، وقتی تقسیم کننده رزق خود رازق است و تو نمیتوانی کم و زیادش کنی؛ چرا حرص میزنی. سوم؛، اگر حساب روز قیامت حقّ است، پس چرا اینقدر انباشته میکنی؟ حضرت فقط بحث حساب که در رابطه با حلال را مطرح میکنند، «فی حلالها حساب» و بحث عقاب که در رابطه با حرام است را نمیفرمایند.
خداوند به تو نعمت داد بعد هم به تو فرموده چگونه صرفش کن، امّا تو دائم اینها را روی هم انباشته میکنی. جا دارد خدا بگوید: این مقدار نعمتی که به تو عنایت کردم را چه میکنی؟ بیا در راه من مصرف کن؟ چرا روی هم میگذاری؟ بعد هم در قیامت باید حساب آنها را پس بدهی. حدّاقل معطّلیات را در قیامت کم کن.
نقل میکنند بهلول زیر ساجی آتش روشن کرده بود و این داغ شده بود. معروف است که بهلول عاقل بود و ما دیوانهایم. میرفت روی ساج، میگفت: بهلول و خرقه نان و جو و سرکه، بعد میپرید آنطرف. از او پرسیدند: چرا این طور میکنی؟ گفت: چون میگویند صحرای قیامت زمیناش داغ است. برای روز قیامت تمرین میکنم که اگر زود جواب حساب و کتابم را بدهم، چقدر کف پایم میسوزد.
چهارم؛ اگرمیگویید پاداش الهی در مقابل اطاعت از او حقّ است، و روز قیامت پاداش میدهد، پس چرا در اطاعت از خدا سستی میکنید. در حالیکه باید عجله کنی و کسالت و کاهلی را کنار بگذاری.