سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

آینده همان ساختن است

کلمه - محمدرضا تاجیک:

1
بسیاری از ما، زیستی "بر زمانی" و نه "در زمانی" داریم. گذشت سریع ایام، چندان روح و روانمان را نمی‌آزارد. چندان تمایلی به شنیدن واقعیت‌هایی نظیر این که "کاروان تمدن بشریت فرسنگ‌ها از ما فاصله گرفته است، نداریم". کماکان، خرامان خرامان طی طریق می‌کنیم و سر هر کوچه و بازاری توقف کرده و لحظه‌ها را در طرح و بحث مسائل حاشیه‌ای گم می‌کنیم و در انتظار بازگشت "آینده"، "حال" را نیز از دست می‌دهیم. بسیاری از ما، در هزارتوی انگاره‌های خود سخت گرفتار آمده و غافل از آنیم که رود زمان شتابان در حال گم شدن در افق است و در صورت همره و همراه نشدن با آن، از موج‌های سبزش جز کفی نصیب ما نخواهد شد. در این شرایط، بسیاری از ما هم‌چون مرغکان خسته سنگین‌بال، در کلبه نمناک انگاره‌های خود، به انتظار نشسته‌ایم، خیره در افق، با خود می‌گوئیم: شاید رود زمان برگردد باز، با یک سبد پرِ پرواز. بسیاری از ما، مانده‌ایم به امید و انتظار که شاید روزی آن سفر کرده، حلقه بکوبد بر در، شاید که بیاید و بماند، شاید به مرام ما درآید. و بسیاری از ما، چنان در چنبره‌ی دنیای فسرده و خامشِ انتظار گرفتار آمده‌ایم که صدای پای رمان "حال" را که رفتن را و به افق پیوستن را اراده کرده است، نمی‌شنویم.

2
برای برون رفت از این وضعیت، نخست، باید باور کنیم که "آینده همان ساختن است". اما توصیف آینده به‌عنوان "قلمرو امکان" را نباید به این معنا فرض کنیم که ما قدرت نامحدودی برای خلق رویاهای خود داریم. بل‌که چنین توصیفی ما را در موقعیت ملوانی قرار می‌دهد که هم زمان باید باد را پیش‌بینی کند که در حال شروع به وزیدن است و در همان زمان عجله کند که به نقطه امنی برسد. دوم، بپذیریم که آینده را صرفا از رهگذر ردگیری آثار و نشانه‌هایش که در سرزمین "گذشته" و "حال" باقی گذارده، می‌توان مورد تعقیب قرار داد. به بیان دیگر، می‌باید اعتقاد داشت که "آینده" در زمان "گذشته" و "حال" مخفی است. به تعبیر بودا، "ما همان چیزی هستیم که انجام داده‌ایم و آن‌چه خواهیم بود که اکنون انجام می‌دهیم". سوم، بپذیریم که "چیزی مطبوع‌تر و مطلوب‌تر از یک باد برای کسی که مقصد خود را نمی‌داند، نیست". چه علائم و نشانه‌های دلالت‌دهنده و راهنمایی برای پیش‌بینی و شناخت روندهایی که در محیط ما جاری و ساری هستند می‌توانند وجود داشته باشند، زمانی که خود ما نمی‌دانیم به کجا می‌رویم؟ صرفا با قرار گرفتن در مسیر است که آینده در قلمرو اراده ما قرار می‌گیرد و موضوع ساختن و پرداختن می‌شود. سنکا، می‌گوید: "کسی که نمی‌داند که دارد به کجا می‌رود، نمی‌تواند بگوید که کدام جهت وزش باد برای او مطلوب است". اگر خود ما ندانیم که به کجا می‌خواهیم برویم، چه هدفی می‌تواند برای تلاش جهت پیش‌بینی آینده‌های محتمل و روندهای پنهان در محیط کنونی‌مان وجود داشته باشد؟ از این جهت است که آینده حیطه‌ای برای اراده است. و چهارم، همگان بر این اصل گردن نهیم که هیچ راه برون‌رفتی از شرایط موجود، وجود ندارد که وضعیت موجود را به چالش نکشد، حتی اگر به این نتیجه منتهی گردد که وضعیت موجود بهترین حالت ممکن است. 

3
اکنون، انسان و جامعه‌ی ایرانی در آستانه‌ی ورود به آینده‌ای دیگر قرار دارد. این آینده می‌تواند بدون ‌اراده و بدون حضور ما حادث شود. تبعا در آن‌چه در اثر انفعال و غیبت ما حادث می‌شود، تقصیر و گناهی به گردن ماست. در این حالت، نقد و نق ما نه پذیرفته است و نه ره به جایی می‌برد. پس تنها یک راه پیداست: حضور فعال و اراده برای تغییر. مطمئن باشید که ما امروز محصولی را برداشت می‌کنیم که دیروز کشت کردیم و فردا نیز محصولی را برداشت خواهیم کرد که امروز کشت می‌کنیم.