قسمت دوم همان مطلب
. در کلیه موارد، تصمیمات هستهای به صورت جمعی و با هماهنگی با بالاترین مقامات نظام اتخاذ گردیده است. در این زمینه، بیانات مقام معظم رهبری دامت برکاته در نماز جمعه مورخ 29/7/84 یعنی دو ماه بعد از پایان مسئولیت دکتر حسن روحانی، کاملاً گویا است:
«کاری که در کشور در این زمینه ـ چه در چالش بینالمللی مربوط به کار هستهای، چه در خود کار هستهای، دارد انجام میگیرد، کاری است که با حکمت و مشورت دارد انجام میگیرد؛ این را ملت ایران بدانند، گاهی اظهار نگرانی میشود که مبادا کار غیرمدبّرانهای انجام بگیرد؛ مبادا تصمیمات فردی گرفته بشود؛ نه، قضیه این جور نیست. خوشبختانه مسئولان کشور در این مسئله همرأی و همفکرند؛ کار با مشورت،
با تدبیر ـ از اول و در این دو سال و اندی هم همین جور بوده است ـ و با فکر جمعی انجام گرفته است و پیشرفت کردهایم. بعد از این هم همین جور خواهد بود. افرادی مردم را نترسانند که ممکن است کار بیمشورت باشد، عجولانه باشد، (نه خیر؛ کار دارد درست با حکمت و همهجانبه، با توجه به جوانب گوناگون، پیش میرود.»
3. همچنین در این برنامه، کلام مقام معظم رهبری مدظله مورد سوءاستفاده برنامهسازان شما قرار گرفت، اگر ایشان در بیانات خود به واژه «عقبنشینی» اشاره فرمودند، منظور نظر ایشان، «عقبنشینی تاکتیکی» بود که در صورت عدمتحقق، خیانت به کشور محسوب میشد. در همین رابطه، ضرورت دارد تا به بیانات مقام معظم رهبری مدظله در جلسه کارگزاران نظام در تاریخ 18/7/85 که زمینه سیاسی «عقبنشینی» را تبیین فرمودهاند توجه شود:
«در جنگ، عقبنشینی یک تاکتیک است؛ عقبنشینی فرار نیست ـ این را آدمهایی که جنگ را دیدهاند خوب میدانند، میفهمند ـ همچنانی که پیشروی تاکتیک است. یک جا فرمانده لازم میداند عقبنشینی تاکتیکی بکند. که اگر نکند، خیانت است؛ همچنانی که اگر آنجایی که باید پیشروی کند، پیشروی نکند، خیانت است. فرق عقبنشینی تاکتیکی با فرار چیست؟ تفاوتش این است که تحت انتظام فرماندهی و یک عمل منضبط است... ما آن دو سال، دو سال و نیم، آن مشیای که داشتیم، اگر آن مشی را نمیکردیم، امروز ممکن بود خودمان را ملامت کنیم، بگوییم چرا آن راه را تجربه نکردیم؟ حالا نه، با دل قرص و با دید روشن، میدانیم داریم چه کار میکنیم، آن راه را هم تجربه کردیم و دیدیم هیچ احتجاجی بر علیه دستگاه و نظام نیست...»
4. اینگونه به نظر میرسد که سخنان سایرین برای برنامهسازان شما جالب توجه است، در این صورت، مراجعه به کتابهای محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین یوشکا فیشر، وزیرخارجه وقت آلمان که اخیراً منتشر گردیده، میتواند این امر را برای آنها روشن سازد که چگونه گروه مذاکرهکننده دوره دوم:
1) کشور را از خطر جنگ رهانید.
البرادعی در کتاب خود میگوید جک استراو شغل خود را به دلیل احمقانه خواندن جنگ قریبالوقوع امریکا علیه ایران از دست داد؛
2) کشور را از موضع متهم به مدعی رسانید.
خانم رایس وزیر خارجه امریکا در مصاحبه 20 اسفند 83 خود با رویترز میگوید ایرانیها در مذاکرات خود با سه کشور اروپایی موفق شده بودند امریکا را منزوی کنند و به نحوی طلبکار باشند که امریکا و اروپا به آنها امتیاز بدهد؛
3) مسائل مورد بحث و استناد دشمنان ملت را حلوفصل نمود.
گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی به خوبی گویای آن است که اتهامات دشمنان ایران مبنی بر اینکه ایران به مدت هجده سال مخفیکاری کرده و تعهدات بینالمللی هستهای خود را نقض نموده است به تدریج حلوفصل نموده و در قطعنامه نوامبر 2004، پرونده هستهای ایران از دستور کار اضطراری شورای حکام خارج میشود؛
4) فرصت لازم را برای دانشمندان هستهای جهت تکمیل فنآوری هستهای به وجود آورد.
در پاییز 1383 تعداد سانتریفیوژها را از چند عدد به حدود 1300 عدد رساند و به دولت نهم تحویل داد. UCF اصفهان را در بهار 1383 و آب سنگین اراک را در تابستان 1383 تکمیل نمود.
5. شایان ذکر است که تعلیق موقت و داوطلبانه قطعه و مونتاژ برای نخستین بار توسط گروه هستهای دوره دوم در تیرماه 1383 شکسته شد و دکتر حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی طی مصاحبهای در تاریخ 9/4/1383 آغاز فعالیت را اعلام نمود. پایان تعلیق موقت و داوطلبانه اصفهان نیز توسط گروه هستهای مذکور در اردیبهشت ماه 1384 اعلام گردید و دکتر حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی نیز طی مصاحبهای در تاریخ 10/2/1384 این مسئله را اعلام نمود.
شایان ذکر است سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که وظیفه خطیر اطلاعرسانی را در کشور برعهده دارد، لازم است مطابق وظیفه شرعی و قانونی خود، مطالب فوق را جهت تنویر افکار عمومی جامعه منعکس نماید.
دفتر رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک
مجمع تشخیص مصلحت نظام