به مناسبت شانزده آذر که گذشت
قانون: پنجاه و هشت سال از شهادت سه «آذر اهورایی» در روز هولناک دانشکده فنی دانشگاه تهران میگذرد، سه شهیدی که بنیانگذار روزی برای دانشجویان بودند تا در آن روز آزادیخواهی و استکبارستیزی را با هم فریاد بزنند.
در این سالها ابعاد مختلف زندگی سه شهید شانزدهم آذر 1332 - احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا - بررسی شده است هرچند که جای بررسی جامع زندگی آنان خالی است. این مطلب سعی دارد بررسی کند که خاستگاه سیاسی این سه شهید به کجا برمیگردد.
احمد قندچی
رایجترین و غالبترین نقل قول در مورد «احمد قندچی»، عضویت او در جبهه ملی ایران است. برادر او در گفتگویی از دفاع شدید قندچی از دکتر محمد مصدق در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت میگوید. او میگوید قندچی در دانشگاه «فعالیت شدیدی» را دنبال میکرد و «اعلامیههای افشاگرانه» در دانشگاه توزیع میکرد. البته برادر شهید قندچی در این مصاحبه بر مذهبیبودن قندچی هم تاکید میکند. روایت عضویت احمد قندچی در جبهه ملی ایران را سام قندچی، پسر عموی او، نیز تایید میکند.
مصطفی بزرگنیا
اغلب نوشتهها، «مصطفی بزرگنیا» را عضو رهبری سازمان جوانان حزب توده معرفی میکنند. هر چند که برادر او در گفتوگویی با روزنامه کیهان در سال 1358 از این موضوع سخنی نمیگوید اما میگوید، «مصطفی علاقه زیادی به مستضعفان و محرومان جنوب شهر داشت». او همچنین گفت که «بیشتر کارهای سیاسی مصطفی از نظر ما پنهان بود و چند دفعه در حین تظاهرات به وسیله کلانتری دستگیر شد که با دادن تعهد آزادش کردیم».
البته خسرو معتضد روایت دیگری از فعالیت سیاسی بزرگنیا دارد. او میگوید: «مصطفی بزرگنیا، متولد 1311 و رئیس حسابداری بانک کشاورزی بوده است. او هیچ فعالیت سیاسی نداشت. فعالیت او در تئاتر و سینما در رشته هنر بود. در یکی از فیلمهای سینمایی به نام «اشتباه» که در سال 1331 در تهران نمایش داده شد، نقش اول را داشت».
روایت معتضد به دو دلیل جای شک دارد: اولا احتمال اینکه فردی در 21 سالگی و در حالی که دانشجوی سال سوم است؛ رئیس حسابداری بانک کشاورزی باشد اندک است و دوم اینکه نام بازیگر فیلم اشتباه، «فرشید بزرگنیا» ثبت شده است.
آذر شریعترضوی
نقل مشهور در مورد «آذر (مهدی) شریعت رضوی» عضویت او در سازمان جوانان حزب توده است. نقل دیگر، روایت پوران شریعت رضوی، خواهر این شهید است: «بعضیها عنوان میکنند که آذر، تودهای یا کمونیست بوده است در صورتی که این نوع قضاوت کاملا غلط است».
شریعت رضوی دلیل این قضاوت خود را این میداند که «اولا جوانان آن زمان معلم و الگوی سیاسی نداشتند که بگوییم تحت تأثیر تفکرات و آموختههایشان به این گروهها میپیوستند و این نبود که بگوییم جوانان فعال و دانشجویان آن زمان با شناخت کامل از تفکرات و ایدههای احزاب و تفکرات مختلف به آنها ملحق میشدند و دوما او هم نماز میخواند و هم روزه میگرفت».
البته کسانی مثل خسرو معتضد هم هستند که وابستگی شریعت رضوی و بزرگنیا به حزب توده را قبول ندارند. او در اینباره میگوید: «اینها را کمونیستها به خودشان منتسب کردند. شریعت رضوی برادر پوران رضوی است که برادر زن دکتر شریعتی بوده (است). بنابراین اینها به خودشان منتسب کردند. مصدقی بودند. چون اون موقع همه دانشجوها، اغلب 90 درصد طرفدار مصدق بودند».