*طرفداران آقای احمدینژاد در درگیری ایشان و آقای هاشمی توقع دارند که ما از موضع آنها علیه آقای هاشمی دفاع کنیم و طرفداران آقای هاشمی هم چنین نظری دارند؛ اما ما حزب موتلفه اسلامی هستیم و بالاخره باید تشکلهایی باشند که به تلطیف فضای سیاسی بیندیشند. ما معتقد هستیم که تلطیف فضای سیاسی یک ضرورت دایمی است. اگر صریحتر بخواهیم صحبت بکنیم زمانی که بحث شخصیت آقای هاشمی در میان است آنجایی که به نظر ما موضع صحیحی میگیرند؛ یعنی وقتی ایشان میگویند من سر سه موضوع با هیچکس معامله نمیکنم؛ موضوع نظام اسلامی، ولایت فقیه و شخص آیتالله خامنهای، ما نیز این موضع را تایید میکنیم؛ اما آنجایی که آقای مهندس موسوی را برای تسلیت به خاندان ایشان به علت فوت پدر مهندس موسوی، فردی خدوم تلقی میکنند بشدت با نظر آقای هاشمی مخالفت میکنیم. آقای احمدینژاد آنجایی که تلاش برای خدمت به مردم دارد ما طرفداری میکنیم اما آنجایی که 11 روز قهر میکند و به خانه میرود ما بشدت به این کار ایشان اعتراض داریم.
*اصلاحطلبانی که دغدغه آمدن در فضای سیاسی کشور را دارند به نظر من باید دو کار را انجام دهند؛ اول آنکه داخل نظام باشند یعنی پذیرش اصل نظام یعنی پذیرش قانون اساسی، یعنی پذیرش ولایت فقیه، یعنی پذیرش فصلالخطاب بودن ولی فقیه؛ کسی که این چهار مورد را قبول دارد داخل نظام است چه اصولگرا یا اصلاحطلب؛ از همه مهمتر در مقابل براندازان هم به نظر من باید موضع داشته باشند.
*ما اعتقاد نداریم که از اصلاحطلبان باید به عنوان هیزم انتخابات استفاده بشود و از اینکه اصلاحطلبان داخل نظام در فضای سیاسی کشور باشند و با هم رقابت کننداستقبال میکنیم. اما اصلاحطلبان باید باور کنند که به بهانه اصلاحطلبی، کارهای براندازانهیی در سال 88 انجام شد؛ البته عدهیی هم با پرچم اصلاحطلبی به میدان آمدند؛ اما اصلاحطلبانی که داخل نظام هستند باید علیه آن کسانی که پرچم اصلاحطلبی را برافراشتند ولی کار براندازانه کردند موضع بگیرند؛ نمیشود علیه سران فتنه موضع نگیرند و بگویند ما داخل نظام هستیم.
*من اعتقاد دارم که اتمام حجتها با آقای موسوی و کروبی تمام شد اما به دلیل لجبازی هیچکدام را نپذیرفتند و در مقابل نظام قرار گرفتند؛ ما در موتلفه اسلامی در همان روزهای بعد از انتخابات طراحی کردیم که هم دیدن آقای موسوی برویم و هم دیدن آقای کروبی و محسن رضایی، اما هرگونه مذاکره که با این افراد انجام شد با پاسخ لجبازانه آنها مواجه شد. بنابراین من معتقد هستم که آقایان موسوی و کروبی تمام پلهای پشت خود را خراب کردند و به نظر من باید حتما این دو نفر محاکمه بشوند.
*آقای خاتمی میخواهد سعی کند که معتدل باشد و فراجناحی عمل بکند اما آقای خاتمی درباره مهمترین حادثه سال 88 که اقدام براندازانه بود چرا تا به حال موضع نگرفتند؟ آقای خاتمی در فتنه 88 هیچ موضعی علیه موسوی و کروبی نگرفتند، منظور از موضع این است که موضع صریح باشد، ممکن است در جلسات خصوصی گفتند که مهندس موسوی چنین کاری را کرد، من اینها را نمیگویم اما چرا موضع صریح نداشتند؟