قسمت دوم
آقای طباطبائی! اما من باز هم پاسخ سوال اول خود را نگرفتم که چگونه امام اخلاق و سیاست را با یکدیگر همراه کردند؟
ایشان خود را به مودب بودن و سالم و پخته حرف زدن عادت داده بودند و در عین حال حرفهای سیاسی که خلاف اخلاق نبود هم می زدند. البته امام حرفهایی مانند آن جمله معروف که "آب و برق را مجانی می کنیم" و... را به زبان آوردند، اما عملی نشدن آنها به معنای دروغگویی ایشان نبود، بلکه با این کلام می خواستند بگویند که ما "می توانیم" این کارها را انجام دهیم؛ همانطور که امیرالمومنین(ع) فرمودند "اگر بیت المال، مهریه زنانتان هم باشد، آن را پس می گیریم"؛ اما آن بزرگوار موفق به انجام این کار نشدند و حتی باغ فدک متعلق به همسرشان را هم نتوانستند بازپس گیرند.
- فکر می کنید که الان هم این اخلاق جاری است؟
متاسفانه آن منش به هیچ وجه الان پیاده نمی شود. ای کاش لااقل 20درصد آن اجرا میشد! ممکن است حکومت و ملت هرکدام به نوعی تلاش کرده باشند تا حریم امام را حفظ کنند، اما حرمت ها حفظ نشده و شکسته شده است که این امر خطرناکی است.
وقتی امام تبعید شدند، علما به تهران آمدند و آقای امینی میزبان آنها بودند. علما در آن جلسه می خواستند امام را به عنوان مرجع اعلام کنند تا رژیم شاه امکان محاکمه ایشان را پیدا نکند. آقای امینی(میزبان) در آن جمع روایتی را خواندند و گفتند "وقتی برای بیعت گیری به خانه علی(ع) ریختند، صبح آن روز ایشان در مسجد بود و می توانستند حضرت را از مسجد بیاورند و بیعت بگیرند، اما گذاشتند تا به خانه برود و آنگاه حرمت خانه را بشکنند؛ حالا هم که به خانه آقای خمینی رفتند و او را دستگیر کردند، حرمت خانه را شکستند. شکستن حرمت بیت علما خطرناک است"! متاسفانه امروز هم مشابه آن اتفاقات می افتد؛ آن زمانی که به حسینیه جماران ریختند، حرمت شکنی بود. حتی حرمت حاج حسن آقا را شکستند، در حالی که آن روز(14 خرداد 89) او می توانست صحبت کند. آن حرمت شکنی، حرمت شکنی سید حسن نبود؛ شکستن حرمت خط امام و روحانیت اصیل بود.
امام بطور واقعی و بر اساس اعتقاد عمیق به سنتهای دینی انقلاب کرد و هیچگاه وارد بحث های تخصصی، آماری و غیردینی نشدند؛ حتی می بینیم که وقتی خرمشهر آزاد شد، بدین مضمون گفتند این شما نبودید که خرمشهر را آزاد کردید، این کار خدا بودو مشابه این سخنان را همیشه در کلام ایشان می دیدیم.
اما الان دستهای پشت پرده ای وجود دارد که این هویت دینی را می خواهند تغییر دهند و مردم آنها را نمی شناسند، اما هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست همین گروه در معرض خطر قرار گرفته است. جالب است که این عده غالبا خود را دلسوز انقلاب نشان می دهند، ولی در باطن به آن ضربه می زنند.
امروز هم عده ای برنامه ریخته اند که همه را از یکدیگر جدا کنند و به جان هم بیندازند، اما بسیار رندانه کار خود را پیش می برند و هدف آنان روحانیت اصیل است و من بارها این موضوع را نیز تذکر داده ام و باید همه مواظب و هوشیار باشیم.