حکیمی پور و گفتگوی تمدنها
آقای حکیمی پور به نظر شما با توجه به شرایط حاکم بر جهان چگونه می توان از گفت و گوی تمدن ها صحبت کرد؟
گفت و گوی تمدن ها در واقع ایده ای سیاسی نیست که ناظر بر نظام بین الملل باشد بلکه یک ایده فرهنگی و مربوط به مسائل انسانی عموم ملت ها و تمدن های تاریخی است. در نتیجه ما برای کشمکش های سیاسی و واکنش های بین دولت ها از لفظ گفت و گو استفاده نمی کنیم و به این دلیل است که اعتبارایده گفت و گوی تمدن ها همچنان برقوت خود باقی است زیرا به دنبال نزدیک کردن ملت ها به یکدیگر است. بیشتر بحث بر سر این است که محیط بین الملل و محیط جغرافیای جهان را برای زیستن تمدن ها و ملت های مختلف با فرهنگ ها و پیشینه های متفاوت زیست انسانی و زیست متعالی در کنار یکدیگر آماده کند. پس نمی توان کشمکش های سیاسی را مانعی برای این ایده دید، لذا معتقدم ماهیت ایده گفت و گوی تمدن ها در واقع یک ماهیت کاملا فرهنگی است و به حوزه رفتار و اندیشه بر میگردد.
ایده گفت و گوی تمدن ها که از سوی آقای خاتمی مطرح شد با چه هدفی بود ؟
آقای خاتمی گفت و گوی میان تمدن ها را مقابل برخورد تمدنها مطرح کرد . ایشان معتقد بود که ضمن پذیرش تفاوت بین فرهنگ ها و ملت های مختلف که همه در یک جهان هستند ، باید در کنار هم زندگی کنیم و لذا با پذیرش تفاوت ها ، گفت و گو بهترین راه حل است که با آن می توانیم مشترکات خود را پیدا کنیم. در هر حال با پذیرش این اختلافات که طبیعی نیزاست و به تاریخ ملت ها بر می گردد می توان روی مشترکات تاکید کرد و باعث شد که مرزهایی که دولت های قدرت طلب به وجود آوردند را از میان برداشت در نتیجه آقای خاتمی به دنبال این بود که ملت ها و تمدن ها را از راه گفت و گو به هم نزدیک کند . البته این گفت و گو بین سیاسیون نیست بلکه بین اندیشمندان ، نخبگان و عناصر مرجع تشکیل دهنده فرهنگ و تمدن مختلف در کره زمین است که بتوانند با یکدیگر صحبت کنند و در یک چارچوب باعث نزدیکی ملت ها و فرهنگ ها شوند. لذا این را باید از دریچه فرهنگی دید و در واقع نوعی ارائه راه حل اخلاقی و فرهنگی برای معضلات موجود در جامعه بشری ونه صرفا مسائل سیاسی است و مرزهای جغرافیای ماورای این مسائل است.
با توجه به نکاتی که مطرح فرمودید اگر بخواهید اصول گفت و گو را از نگاه امام خمینی بیان کنید به چه نکاتی اشاره می کنید ؟
امام به عنوان یک عالم و اندیشمند فرهیخته دینی که در مسائل سیاسی و فقهی و به طور کلی در اندیشه اسلامی متخصص بودند و منجر به تشکیل حکومت اسلامی شدند طبیعی است که بر مسئله گفت و گو تاکید داشتند. امام (س) همواره بر اندیشه و گفت و گو در حل منازعات تاکید می کردند و در واقع از آنجایی که معتقد بودند منطق اسلام منطق گفت و گو است و از پایه قوی استدلال برخورد است به همین دلیل همواره ازبحث گفتمان میان ملت ها استقبال می کردند . امام (س) در تشکیل حکومت اسلامی ، چه قبل از آن و چه بعد از آن همواره بر منطق استدلال در مواجه با دیگر تفکرات اعتقاد داشتند و بر این تاکید می کردند که از طریق گفت و گو و بحث فی مابین مسائل بهتر حل می شود و راه حل های برخورد را به شدت نفی می کرند . حتی در زمان پیروزی انقلاب و زمان شکل گیری نهضت اسلامی راه حل های رادیکال و برخوردی را در مواجه با رقیب رد می کردند و برخورد مسلحانه را حتی با حکومت های استبدادی نمی پذیرفتند. امام به برخورد فرهنگی و به مشی اخلاقی اسلام در ترویج چه اسلام و چه فرهنگ اسلامی تاکید داشتند.
حضرت امام (س) در برخورد با ادیان مختلف چه موضعی داشتند؟
امام اعتقاد داشتند که انبیاء برای یک هدف آمده اند و بارها در سخنان خود اعلام کردند که اگر انبیاء در یک جا جمع شوند هیچ اختلافی با هم ندارند چون هدف و مقصدشان یکی است و به همین دلیل اقلیت های دینی را در کشور به رسمیت می شناختند و به حقوق شهروندی آن ها احترام می گذاشتند . امام (س) معتقد بودند که همه انبیاء برای مقصد واحدی آمدند و در دوره های مختلف یک هدف را تعقیب کردند پس در اساس هیچ اختلافی با هم ندارند و در نتیجه چه تمدن مسیحی و چه یهودی و به طور کلی ادیانی که ریشه در ادیان الهی دارد به راحتی می توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند
با توجه به این که نظام بین الملل مجموعه ای از قواعد و هنجارها است فکر می کنید گفت و گوی تمدن ها در این میان چه جایگاهی دارد ؟
همانطور که قبلا گفتم گفت و گوی تمدن ها ایده غیر سیاسی است و نمی خواهد معضل نظام بین الملل را حل کند چون نظام بین الملل ریشه در منازعات تاریخی بین حکومت گران دارد و یک وجه شکل گیری نظام به سیطره فرمانروایان برمی گردد در نتیجه از اساس دارای ایراد و اشکالاتی است و نظام بین الملل ما به وضعیت مدنی نرسیده است و شیوه های غیر انسانی در آن دیده می شود. گفت و گوی تمدن ها از این حیطه بیرون است و ناظر بر مسائل انسان ها است فارغ از این که انسان ها کجا به دنیا آمده اند و پیرو چه دینی هستند و چه مناسباتی دارد. گفت و گوی تمدن ها این تفاوت ها را می پذیرد و سعی بر این دارد که مشترکات را تقویت کند تا انسان ها راحتتر بتوانند د رکنار هم زندگی کنند لذا نظام بین الملل کماکان بر اقتدار نظام های سیاسی استوار است و با گفت و گوی تمدن ها سر سازگاری ندارد و معتقدم برای تعبیر نظام فعلی بین الملل اندیشه برخورد تمدن ها گویا تر است تا گفت و گوی تمدن ها چرا که بر برتری طلبی های قدرت ها و دولت ها تاکید دارد ولی گفت و گوی تمدن ها به دنبال سلطه جویی هچ دولتی و قدرتی نیست .