سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

عمار و ابوذر لازم است

امروز جامعه نیاز به «عمار» دارد یا «ابوذر»؟

آیا وقت آن نرسیده که در کنار عمارها، ابوذرهایی باشند تا بگویند کدام اندیشه نادرست و شیطانی است که سبب شده یاران دیروز انقلاب و مدافعان امروز شجره طیبه انقلاب اگر سخنی از سردلسوزی بیان می دارند مورد آماج حمله های سهمگین قرار بگیرند؟ ابوذرها باید بگویند کدام قلم مسموم است که آزادانه مشغول قلم فرسائی و ناسزاگویی است؟ کدام تحلیل نادرست می گوید فقط یک طیف و جریان در مسیر حقند و بقیه بی بصیرت و جاسوس و فاسد!

"آینده"، سرویس سیاسی: رضا سیدشیرازی در یادداشتی نوشت: بارها از زبان رهبری انقلاب درخصوص روشنگری و آگاه سازی و عمار وار بودن در عرصه های مختلف مطالبی را شنیده ایم و نیک میدانیم که عرصه تقابل جناب عمار با جبهه نفاق بود که کاری بسیار سخت و تنها بصیرت در حد اعلای جناب عمار بود که کمک می کرد ایشان به درستی در میدان تبیین حقایق موفق بیرون بیاید. لزوم ورود عماروار در صحنه این سوال را پیش می آورد که معیار تشخیص اینکه کسی مانند عمار تبیین حقایق می کند با کسی که به اسم عمار بودن تحلیل وارونه ارائه می دهد چیست؟

آیا هرکس با استناد به بیانات رهبری می تواند بگوید مانند عمار بیان واقع دارم؟ چه کسانی مسئولند عمارهای واقعی را از عمارهای بدلی شناسایی و معرفی نمایند؟ چرا در وضعیت فعلی هرکس به خود اجازه می دهد هرآنچه درست یا غلط بدان معتقد است را ازطریق ابزار رسانه ای تحت اختیار خود مطرح کند و نهایتا بگوید عماروار وارد صحنه شده ام؟ آِیا با راه انداختن قرارگاه و ستاد و سایت و ده ها عنوان با نام عمار می توان از صحت تمامی تحلیل های این افراد و عمل مانند جناب عمار توسط آنان سخن به میان آورد و آنان را مصداق عمار در جامعه دانست؟ چرا کسانی که به اسم دفاع از نظام جمهوری اسلامی  و انقلاب، درست و غلط رابه هم بافته و تحویل افکار عمومی می دهند و با قدرت رسانه ای تحت اختیار خود زمینه نقد حرفهایشان را نیز فراهم نمی آورند و آزادند هرآنچه دلشان می خواهد بیان کنند و بر فضای غبارآلود فتنه و انحراف بیشتر بدمند، مدام عماروار بودن را یدک می کشند؟ سکوت در قبال این دوستان نادان و رویه های بسیار مخرب آنان آیا به مصلحت است؟

همان طور که اشاره شد، زمانی که فضای جامعه را گرد فتنه و نفاق فرا می گیرد و پرچم حق و باطل به هم پیچیده میشود لاجرم باید عماروار وارد صحنه شد و تبین حق نمود. اما حتی با وجود چنین شرایطی در جامعه، عمار واقعی کیست؟ معیارش چیست؟ تبین شاخصه های عمارواقعی وظیفه کیست؟

به نظر می رسد برای رسیدن به پاسخ سوالات مورد اشاره، بایستی خواص و دلسوزان نظام نسبت به آگاه سازی و رفتارهای عمارگونه در سطح اطلاع رسانی توسط رسانه ها، افراد و ...،به تبیین  استانداردها و شاخصه هائی اقدام نمایند تا هرکس با اسم عمار وار بودن هرآنچه میخواهد تحویل افکارعمومی جامعه ندهد و با تعطیل نمودن دکان دغلبازی این گونه افراد حداقل شخصیت تاریخی جناب عمار را از زیر سوال رفتن محفوظ دارند.

از سویی دیگر وقتی در فضای جامعه بازی جدید توسط جریانات برانداز رقم میخورد و شاهد گذر از فتنه و نفاق پیچیده به سمت ظهور جریانات انحرافی وکفرآمیز هستیم آیا جامعه ما تنها نیاز به افرادی مانند جناب عمار دارد و یا اینکه نیاز به افرادی با ویژگی های ابوذر دارد تا با زبان برنده و تیز خود فساد های گوناگون در رده های مختلف و خطر سرشاخه های جریانات انحرافی را به گوش دلسوزان نظام برساند؟آیا خدمت جناب ابوذر به مولای خود کمتر از جناب عمار بود؟

البته وظیفه جناب عمار سخت تر بود. چراکه با نفاق روبرو بود و جناب ابوذر با کفر آشکار. اما اگر ابوذرهای زمان این شاخصه را داشته باشند که ضمن شناخت نفاق پیچیده، به لایحه های جریانات کفرآمیز و انحرافی اشراف داشته باشند و زبان به بیان نمایند آیا خدمت کمی به نظام کرده اند؟ آیا اگر کسی به تاسی به سیره جناب ابوذر، با بیان نقدی منصفانه و با زبان تند و تیز به دور از تخریب و بر اساس حقایق و واقعیت ها و نه شبهات و شایعات وارد صحنه شود و با مدارک و مستندات واقعی و نه خیالی به بیان لایحه های مخفی فساد بپردازد، ازتیغ زبان و حمله بدخواهان  و دوستان نادان در امان خواهد بود و آسایش از آن سلب نخواهد شد؟ و متهم به نافهمی و بی بصیرتی و هزاران برچسب نخواهد گردید؟ آیا سطح تحمل شنیدن سخنان ابوذر گونه در نظام ما وجود دارد؟آیا وقت آن نرسیده که شرایط به نحوی آماده حضور ابوذرها در جامعه شود؟