سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

کاتوزیان و مرگ زود رس اصول گرایی

یعنی اگر اصول‌گرایان منتقد وضع موجود شوند، دچار مرگ زودرس نمی‌شوند؟ 

نه، برعکس این نشان می‌دهد این جریان چقدر واقع‌بین است و چقدر نسبت به مسائل مردم و کشور با حساسیت برخورد می‌کنند. دولت یا هر نهادی وقتی خطایی مرتکب شد یا قانون‌شکنی کرد، همان جا باید جلویش را گرفت. اصلا دلیلی ندارد ما از قانون‌شکنی حمایت کنیم با این استدلال که رقیبمان بالا می‌آید. اتفاقا رقیب با این عملکرد و تلقی اشتباه این دوستان بالا می‌آید. چون رقیب به ناظرین که مردم هستند می‌گوید ببینید این دولت خراب کرد و این آقا یا این جریان -اصول‌گریان- در عین حال حمایت کردند. پس این مجموعه به صورت یک پارچه همین‌گونه هستند و شفاف عمل نمی‌کنند. خوب نتیجه‌اش این می‌شود که مردم بخصوص نسل جوان که مسائل را رصد می‌کنند از این طیف جدا می‌شوند. در زمانه اینترنت، فیس‌بوک، و تویتر و... که نمی‌شود پنهان‌کاری کرد. شما می‌بینید که در عرض چند دقیقه یا ساعت یک موضوع در همه رسانه‌ها در دنیا تیتر می‌شود. در دنیای امروز شرط بقا، مسئولیت‌پذیر بودن حاکمان، شفاف عمل کردن، انتقاد‌پذیر بودن، و پیشگام بودن برای تغییر و اصلاح است.

چندی

در زمانه اینترنت، فیس‌بوک، و تویتر و... که نمی‌شود پنهان‌کاری کرد. شما می‌بینید که در عرض چند دقیقه یا ساعت یک موضوع در همه رسانه‌ها در دنیا تیتر می‌شود. در دنیای امروز شرط بقا، مسئولیت‌پذیر بودن حاکمان، شفاف عمل کردن، انتقاد‌پذیر بودن، و پیشگام بودن برای تغییر و اصلاح است.
است که انتقادهای صریحی نسبت به دولت از سوی اصول‌گرایان بیان می‌شود. فکر می‌کنید این انتقادها بر اساس واقعیت بود و یا یک‌سری کلیات؟ این انتقادات را از چه جنسی می‌بینید؟ 

به هر حال یک فضایی بعد از اصطکاک بین رئیس‌جمهور و رهبری به وجود آمد که در این فضا، همه اعم از اصول‌گرایان و اصلاح‌طلب‌ها زمینه را برای نقد دولت فراهم‌تر دیدند و از این موقعیت استفاده کردند. نقدها عمدتاً بر مبنای واقعیت‌هایی بود که همه شاهد آن بودند. البته شاید انگیزه‌های افراد و جریان‌های سیاسی در این شرایط متفاوت باشد.

این نقدها مفید بود یا اینکه صرفاً اتهام‌هایی به دولت زده شد که دولت می‌تواند آنها را رد کند؟ 

این اتهام‌ها از جنس‌های مختلفی است. در بخش‌هایی من خودم شخصاً وارد نشدم که درباره آن صحبت کنم. چون بنده در زمینه فرهنگی تخصص ندارم، با ریشه‌ها و مبانی جریان موسوم به انحرافی آشنا نیستم و خارج از حوزه تخصص من است. بنده یک نکاتی را که اصولی‌تر و از اشکالات کار دولت می‌دانم و همیشه هم تکیه‌ام روی آنها بوده است را ذکر کردم. اما برخی از دوستان ما حساسیت‌های مشخص دارند و دست گذاشتن بر روی آنها است که تحریک‌شان می‌کند تا راجع به برخی از موضوعات حرف بزنند. اثربخشی انتقادات چندان زیاد نبوده، این از ویژگی‌های سیستم نقد‌ناپذیر است. به حرف‌ها اهمیت نمی‌دهند چون فرقی نمی‌کند کسی حساب نمی‌کشد.

مثلا می‌گویند رئیس‌جمهور از فلان شخص فاصله بگیرد، خوب نمی‌گیرد، اتفاقی هم نمی‌افتد! قانونی را که معطل مانده اجرا کند، خوب اجرا نمی‌کند، چه می‌شود کرد؟ سوال کنیم آن هم که می‌گویند تضعیف نکنید شرایط جهانی و مسأله هدفمندی یارانه‌ها و ... را داریم. پس در یک دور کور و سیکل بد‌ترکیبی افتاده‌ایم که عاقبت خوشی برای آن نمی‌بینم. دولت هم البته به طور طبیعی حق خود می‌داند از خودش دفاع کند و تا کنون هم دفاع کرده است. گرچه معتقدم در حال حاضر دولت در موضع محکومیت نیست.

اکنون اجماعی در میان اصول‌گرایان مجلس درباره تخلفات دولت وجود دارد؟ 

من چنین اجماعی را متاسفانه نمی‌بینم. کسانی هستند که این اعتقاد را دارند، اما مجموعه یک‌پارچه‌ای نیستد که این نگاه را داشته باشند. خیلی از دوستان اصول‌گرای ما در مجلس اعتقادشان این مواردی که بنده خدمت شما عرض کردم نیست و نگاهشان این است که بالاخره دولت است، دارد زحمت می‌کشد، باید حمایتش کرد! من این منطق را نمی‌پذیرم، معتقدم باید از انسان زحمت‌کش تقدیر کرد، اما در عین حال باید مراقب بود که راه را کج نرود. حتی اگر لازم است با خشونت با او رفتار کرد. به این دلیل که کج‌روی یک دولت با یک فرد عادی در جامعه یکسان نیست. چون این کج‌روی منجر به یک انحراف در ساختار اقتصادی و سیاسی کشور می‌شود، که نمی‌شود آن‌را به سادگی جبران کرد. مثل یک ساختمانی است که با دینامیت آن را تخریب می‌کنند، اما اگر همان ساختمان را بخواهید بسازید، خیلی مشکل است. بنابراین حساسیت نسبت به انحرافات باید خیلی بیش از این چیزی که الان وجود دارد باشد.