سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

روایت امام رضا از دین فروشان قدرت طلب

روایت تکان دهنده امام رضا درباره دین فروشان قدرت طلب عوامفریب!
امام
رضا (ع) در روایتی ضمن بیان معیارهای مهمی از دین داری، طیفی از افراد
ظاهرا دیندار را افشا می کنند که برای به دست آوردن قدرت، نه تنها مراعات
ظواهر شرعی را می کنند، بلکه از برخی ثروتها و نعمتهای حلال دنیایی هم می
گذرند، اما به دلیل سلطه هوای نفس، در ادامه مسیر از هیچ گونه بی دینی
پروایی ندارد


آینده : امام
رضا (ع) در روایتی به نقل از امام چهارم، ضمن بیان معیارهای مهمی از دین
داری، طیفی از افراد ظاهرا دیندار را افشا می کنند که برای به دست آوردن
قدرت، نه تنها مراعات ظواهر شرعی را می کنند، بلکه از برخی ثروتها و
نعمتهای حلال دنیایی هم می گذرند، اما به دلیل سلطه هوای نفس، در ادامه
مسیر از هیچ گونه بی دینی پروایی ندارد.

فارغ از تفسیرها و برداشتهای سیاسی و آلوده، مطالعه این
گونه روایات عمیق، نگاه تازه ای به دین شناسی موشکافانه اهل بیت (ع) و
شناخت آنها از فریبکاری و هوای نفس انسانهای قدرت طلب به دست می دهد.

در بخشی از این روایت آمده است:
«هرگاه کسی را دیدید که رفتار و شیوه عمل او نیکو و پسندیده است و در سخن
گفتن، خود را آرام و متین نشان می دهد و در رفتار و عملِ خود، اظهار خضوع و
افتادگی می کند، در مورد او زود قضاوت نکنید. بلکه تأمل نمایید و[این
رفتار] شما را فریب ندهد. چرا که بسیارند کسانی که به دلیل سستیِ اراده،
پَستی و کوچکیِ همت و بُزدلی، از دنیاطلبی و بهره گیریِ حرام از آن ناتوان
می مانند و به همین دلیل « دین » را پوششی برای این ناتوانی[خود] قرار می
دهند. پس چنین کسی همواره با ظاهر  خویش آدمیان را می فریبد و آنگاه که
توانایی بر حرام بیابد، در آن فرو می رود.

...پس هرگاه کسی را یافتید که از کژی ها و ناراستی های
زشت (نیز) می پرهیزد، در داوری شتاب نکنید و فریب نخورید تا اینکه بررسی
کنید که عقل او به چه چیزی پایبند است ؟ چرا که بسیارند کسانی که همه آن چه
که گفته شد را کاملاً وامی گذارند، ولی  رفتار آنان معطوف به عقل سنجیده
نیست. بنابراین به دلیل نادانی شان، فساد برانگیزی ای که دارند، بیشتر از
اصلاحی است که به وسیله عقلشان موجب می گردند.

هرگاه کسی را یافتید که از «عقل سنجیده و توانمند»
برخوردار است، در داوری او[نیز] شتاب نکنید و فریب نخورید، تا بررسی کنید
که آیا با خواهش های نفسانی اش در برابر عقل خود قرار می گیرد یا اینکه در
برابر تمایلات نفسانی خود، همراهی با عقل خویش را برمی گزیند؟ و [ بررسی
کنید که] علاقه او به ریاست های باطل [قدرت های  دنیایی] و بی رغبتی اش
نسبت به ریاست طلبی چگونه است؟ چرا که همانا در میان مردمان، کسانی هستند
که در دنیا و آخرت زیانکارند، دنیا را [نه برای آخرت بلکه] برای دنیا ترک
می کنند و لذت [و شیرینی قدرت و] ریاست های باطل (دنیوی) را از لذت و
شیرینی ثروتها و نعمتهای مُجاز و حلالِ [دنیوی]، برتر می دانند[و قدرت،
برایشان لذّت بخش تر است] و از این رو همه این نعمت ها و بهره مندی های
دنیوی را برای دستیابی به [قدرت و] ریاست ترک می گویند. تا آنجا که «وقتی
به ایشان گفته می شود: از خدا پیروی کن، او را بزرگی و عزّتِ آلوده و
برآمده از گناه فراگیرد (و به گناه بیشتری کشانده می شود)، پس دوزخ او را
بس، و بسیار بد بستری است.» (و إذا قیل له اتّق الله أخذته العزة بالأثم
فحسبه جهنمُ و لَبئِسَ المهاد. بقره/ 206)

چنین کسی [پس از رسیدن به این مرحله همچو نابینایی که
با گذاشتن اولین گام در بیراهه،تا پایان به بیراهه می رود] نخستین اقدام
نادرست، او را به دورترین پایان های زیانبار می کشاند و پس از آنکه خود
چنین [سرنوشتی را برای خویشتن] اراده نمود، پروردگارش [مانع او نمی شود و]
او را یاری می رساند و سرکشی ها و تجاوزهایش از آنچه اکنون بر آن توانایی
دارد، بسی فراتر می رود، پس حرام خداوند را حلال می شمارد و حلالش را حرام
می کند.[واکنون]برای حفظ [قدرت و] ریاستی که برای رسیدن به آن، پارسایی می
ورزید، هر چه از دین خویش را از دست دهد، پروایی ندارد.

و «اینان کسانی هستند که خداوند بر ایشان خشم کرده و از رحمت، محرومشان نموده و عذابی خوارکننده برایشان فراهم آورده است.»

...

بیان:
1- این حدیث شریف از مهمترین و روشنگرترین روایات در آسیب شناسی رفتارهای
دینی و دقیق تر، رفتارهای دینداران است و با در اختیار گذاردن یک معیار
عملی  و قاعده کلیّ ،شناخت و سنجش میزان خلوص ، راستی و صداقت مدّعیان
دینداری را ممکن می سازد. آموزه مهم این حدیث شریف آن است که به همگان توجه
می دهد : 

 


 

اهمیت تعیین کننده این
ملاک، خصوصاً آن گاه آشکار می شود که ناگزیر از «داوری» در میانه ادعاهای
دیندارانه و تظاهرات دینی باشیم. اگر صرف استناد به ظواهر دینی ملاک حقانیت
و درستی و راستی باشد، در تعارض و کشمکش میان دو نوع استناد به این ظواهر و
بهره گیری دو گروه «رو در رو» چگونه باید عمل کرد؟!

 


 

تمایلات نفسانی در هر کس بر اساس شرایط و موقعیت هایی
که در آن قرار دارد، متفاوت و گوناگون می باشد و هرگز در همگان ظهوری یکسان
و مشابه ندارد. و در این میان نباید گمان کرد که مدعیان دینداری و متولیان
تبلیغ دین به دلیل التزامی که به آداب، احکام و مناسک دینی دارند، ناگزیر
از ایمان و دیانت قطعی برخوردارند. بلکه چنین کسانی را باید با معیارها و
ملاکاتی دقیق تر مورد موشکافی و نقد قرار داد و آن گاه در مورد خلوص دینی
شان داوری نمود.
در این روایت و بسیاری روایات دیگر «میزان علاقه و یا بی رغبتی به قدرت و ریاست» به عنوان «ملاک نهایی» در این داوری معرفی شده است.

اهمیت تعیین کننده این ملاک، خصوصاً آن گاه آشکار می شود که ناگزیر از «داوری» در میانه ادعاهای دیندارانه و تظاهرات دینی باشیم.
اگر صرف استناد به ظواهر دینی ملاک حقانیت و درستی و راستی باشد، در تعارض و
کشمکش میان دو نوع استناد به این ظواهر و بهره گیری دو گروه «رو در رو»
چگونه باید عمل کرد؟!
این روایت شریف، خصوصاً به این پرسش پاسخ داده و «ملاک نهایی» برای برون رفت از چنین شرایطی را به دست می دهد: «واگذاشتن قدرت»!

مدعیان دینداری، آن گاه که حاضر باشند در وفاداری به
باورهای دینی خود، در برابر قدرت قرار گرفته و یا حظّ و بهره خود را از
قدرت واگذارند، این نشانه ای گویا از خلوص دینی شان می باشد. هرچند احتمال
خطا و سوء فهم در هیچ شرایطی منتفی نیست؛ ولی میزان هزینه کردن از قدرت در
پای ارزشها و باورهایی که به آن ایمان داریم، «ملاک نهایی» برای اثبات
میزان برخورداری از «خلوص دینی» است.

* «و یمدّه ربه بعد طلبه...»
(و پس از آنکه خود چنین [سرنوشتی را برای خویشتن] اراده نمود، پروردگارش [مانع او نمی شود و] او را یاری می رساند و... )
از این تعبیر که امام(ع) به کار برده، دانسته می شود دنیاخواهی و ریاست
طلبی عاملی است که می تواند آدمی را از حوزه ربوبیت رحمانی و هدایت الهی
خارج ساخته و او را به حوزه ربوبیت و ولایت شیطان وارد سازد. همان که در
قرآن کریم بدان تصریح شده است: «الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من
النور إلی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» (البقره/ 257)
این فقره از حدیث شریف را می توان بیان تفسیر و مصداقی برای آیه شریفه دانست.

نکته قابل تأمل اینکه حضرت می فرماید، در چنین مرحله ای
آدمی وارد راهی بی بازگشت شده و تحت ربوبیت و ولایت شیطان درآمده است.
همان گونه که خداوند بندگان خود را که هدایت او را برگزیده اند، بر هدایت
آنان می افزاید و کاستی های آنان در رسیدن به نجات و رستگاری را جبران می
سازد. شیطان نیز آنان که تحت ولایت و تدبیر او قرار گرفته اند را در رسیدن
به غایات شرّ و شیطانی یاری می رساند. (ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم) و
صد البته این قرار گرفتن تحت ولایت شیطان و بهره مندی از یاری و مدد او،
به اراده و خواست خود آدمی است (و یمدّه ربّه بعد طلبه).

* ولکن الرجل کل الرجل...
(و اما « مَردِ مَرد »، « نیک مَرد » کسی است که...)
 روشن است آنچه که معصوم(ع) در توصیف «مَردان مرد» که اخلاق و شریعت را
قربانی ریاست طلبی و قدرت طلبی های دنیوی نمی سازند، بیان فرموده، نسبی و
مقول به تشکیک است. یعنی هر انسانی به میزانی که این ویژگی ها در او تحقق
یابد، شایسته چنین اوصافی است و به همان میزان مورد تحسین و ستایش قرار می
گیرد و به همان میزان نیز می تواند و باید الگو و سرمشق دیگران قرار گیرد.
(فبه تمسّکوا و بسنّته فاقتدوا) بنابراین نه وجود این اوصاف در همه انسانها
مطلق است و نه میزان اعتماد و الگوپذیری از ایشان، مطلق می باشد. پیامبران
و امامان معصوم(ع)، مصداق کامل و تامّ این «مردان مرد» هستند که باید در
تمام حوزه های رفتاری به آنها اقتدا کرد و ایشان را الگوی عمل قرار داد.
اما در مراتب پسین، هر فردی از انسان که از ویژگی های گفته شده برخوردار
گردد، به همان میزان بهره مندی از این ویژه گی ها شایسته ستایش و مستحقّ
تحسین می باشد و می تواند الگو و سرمشق دیگران قرار گیرد