ی آورترین کاندیدای خود در برابر کاندیدای اصلاح طلبان را بسیار»مشکل« می دانند بلکه بر این نکته نیز واقفند که در صورت تعدد کاندیدا در جناح اصولگرا، این »مشکل« به »غیرممکن« تبدیل خواهد شد.
زمان و نحوه اعلام کاندیداتوری خاتمی به گونه ای بود که بسیاری از اصولگرایان، ناچار شدند تلقی واقعی خود از انتخابات را با استفاده از عباراتی آشکار سازند که عدم رضایت قلبی برای اجماع بر رئیس جمهور فعلی نیز از آن هویدا بود. پس از ورود هوشمندانه خاتمی، واقعیتهای حاکم بر اردوگاه انتخاباتی اصولگرایان بیش از پیش آشکار گردید. اما خاتمی که گویی میزان بیشتری از افشاگری را لازم می دید بلافاصله سفر به سه استان را در دستور کار خود قرار داد که استان های انتخاب شده نیز گویای نوعی هوشمندی در برنامه ریزی سفرها بود. یکی از این سه استان، جزء محروم ترین استانها و دیگری از استانهایی بود که دولت نهم، مدعی انجام فعالیتهای بزرگ اقتصادی در آن است و در سومین استان، تا چندی پیش مهمترین تریبون سیاسی-مذهبی در اختیار کسی بود که »انتخاب یک سیاهپوست در آمریکا را، تحت تاثیر نامه نگاری های احمدی نژاد می دانست.« نحوه برخورد مسئولان محلی با این سفر و استقبال قابل توجه مردم از خاتمی، بسیاری از ادعاها در مورد رویگردانی مردم از اصلاح طلبان را خنثی کرد و تنها چند روز بعد از این مسئله، با اعلام ورود رسمی میرحسین به عرصه انتخابات، خاتمی کنارهگیری خود را از رقابتهای انتخاباتی اعلام کرد تا این »خروج« نیز مانند آن »ورود« دستاوردهایی برای مردم داشته باشد. تعجیل بعضی از اصولگرایان برای نشان دادن علائق واقعی انتخاباتی خود به حدی بود که برای ابراز آن حتی تا 24 ساعت پس از انتشار خبر انصراف خاتمی، تحمل نکردند. این »رازِ از پرده برون افتاده« را میتوان بزرگترین دستاورد انصراف عبرت ا~موز رئیس دولت هشتم از کاندیداتوری برای انتخابات دهم دانست. ضمن آنکه مشخص شد مهمترین »اصل« برای بعضی مدعیان »اصول« گرایی، حفظ حاکمیت جناح متبوع خود به هر قیمت است.
نگارنده، پیش از این به صراحت دلایل خود برای مخالفت با کاندیداتوری خاتمی و احمدینژاد را ابراز کرده بود که تنها دلیل در مورد خاتمی، همان بود که خود او از ماهها پیش بر آن تاکید میکرد و با اعلام کاندیداتوری خاتمی، صدق آن آشکار شد. خاتمی بارها گفته بود که در صورت ورود او به انتخابات، مشکل آفرینیها بیشتر خواهد شد و کارشکنیها به اوج میرسد. شاید هم او با اعلام کاندیداتوری، میخواست بعضی از طرفداران خود را از صحت این تحلیل، مطمئن سازد. انصافا با »ورود هوشمندانه« و »انصراف عبرت ا~موز« خاتمی، دقت این تحلیل و بسیاری از حقایق دیگر آشکار گردید.
اکنون نوبت دو کاندیدای دیگر است که در هشتاد و شش روز باقیمانده تا برگزاری انتخابات، هوشمندی خویش را بیش از پیش به اثبات برسانند که قطعا چنین خواهند کرد. حامیان خاتمی هم - که بعضی از آنها در روزهای گذشته در برابر اعلام کاندیداتوری موسوی، رفتارهای ناشایست نشان دادند- بایستی علاقمندی خود به روش و منش خاتمی را با توجه به بندهای مختلفِ »انصرافنامه« او به نمایش بگذارند. اصلاح طلبان به صورت عام و طرفداران خاتمی به صورت خاص بایستی نشان دهند که آنها نیز مانند خاتمی میاندیشند که »هر عملی که به تشتت آراء و اختلافنظر خواستاران تغییر - در هر جبهه و جناحی که باشند- بینجامد، در پیشگاه خداوند و نزد مردم قابل گذشت نخواهد بود.« اگر این توصیه خاتمی مورد توجه واقعی همه »خواستاران تغییر« قرار گیرد، هدف خاتمی نیز به راحتی محقق خواهد شد که »حضور در انتخابات، برای پیروزی است، نه یک تفنن پرهزینه.«