رقیب جدی
با اعلام رسمی کاندیداتوری آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی، انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری وارد مرحله تازه ای شده است. احمدی نژاد هفتمین رئیسِ جمهوری اسلامی ، در حالی ماه های پایانی اولین دوره ریاستش را تجربه می کند که برخلاف اسلافش، در پایان اولین تجربه خود با رقیبانی بسیار قدرتمند مواجه شده است. اگر در دوره های پیشین هنگام پایان چهارسال ریاست روسای جمهور، چند چهره نه چندان سرشناس و آن هم تنها برای خالی نبودن عریضه کاندیدا می شدند و رئیس جمهور قبلی، بدون کمترین دغدغه در انتخابات شرکت می کرد، اما این بار سخن از ورود افرادی است که هریک به تنهایی برای لرزاندن پشت هر رقیبی کفایت می کنند.
اگر در بیست سال گذشته آرزوی بسیاری از دلسوزان انقلاب و نظام این بود که نخست وزیر سالهای طلایی خون و حماسه دوباره به صحنه بیاید، امروز فضا به گونه ای دگرگون گشته که نخست وزیر محبوب امام ، آنکه سرسخت ترین مخالفان هم در قدرت اجرایی اش تردید ندارند، عهد خویش با ملت تجدید می کند و با تشخیص اینکه این زمان زمانی دگر است، پا در رکاب می کند.
و خاتمی، انسان محجوبی که حتی در پایان اولین دوره ریاست جمهوری حاضر نبود، مجددا کاندیدا شود، امروز اوضاع را چنان می بیند که برای بازگرداندن کشور به ریل های اصلی چاره ای جز ورود به کارراز انتخابات نمی یابد و با کنار گذاشتن تردیدها حاضر می شود بدون در سر داشتن سودای آبرو برای نجات کشور تلاش کند و شیخ اصلاحات، آنکه به صراحت لهجه ، آزاد اندیشی و اعتدال شهره است ، کمر همت بسته و مکرر تکرار می کند که: " مشکلات مدیریتی که امروز دامنگیر جامعه شده، جز با حضور در پای صندوق های رای قابل تغییر نیست". برای شیخ اینبار مهم نیست که به دانشگاه راهش نمی دهند، چون معتقد است از پشت نرده ها هم می توان با مردم سخن گفت و مهم هم نیست برخی نظامیان که امام از ورود به انتخابات منعشان کرده بود پیشاپیش به صراحت و در مجامع عمومی به حمایت از رقیب برخیزند، چرا که باید ماند و تلاش کرد هر چند برخی از قوانین رقابت رعایت نشود.
باید گفت میرحسین، سیاستمداری هنرمند است که در عمل و نه تنها در شعار، دفاع از محرومان را سرلوحه سیاستهای اقتصادی خویش قرار داد و به جای تقسیم صدقه بین محرومان سیاست محرومیت زدایی را سرلوحه سیاست های خویش قرار داده است. میرحسین سیاستمداری است که عملکرد گذشته اش سبب شده که هر دو طیف سیاسی امروز، تلاش می کنند او را به نام خود سند بزنند و او را اصولگرا یا اصلاح طلب بنامند.
و سید محمد خاتمی، سیاستمداری از جنس فرهنگ و هنر است که می تواند گفتمان انقلاب و امام و جلوه های رحمانی دین را با زیباترین صورت به جهانیان بنمایاند و کروبی مردی است که با صداقت ، شجاعت و صراحت لهجه اش می تواند برای هر نظام سیاسی منشا مفید ترین کارها باشد. با اینحال آنچه در این مجال قابل ذکر است اینکه، آرایش سیاسی جبهه اصلاحات و حضور تمام ژنرال های اصلاح طلب این بار اردوگاه رقیب را آشفته و آینده را غیر قابل پیش بینی تر از همیشه کرده است و آنچه مشخص است اینکه آرایش انتخاباتی جبهه اصلاحات هوشمندانه تر از گذشته به نظر می رسد و ظاهر امر مبین طرحی دقیق برای حضور خاتمی، موسوی و کروبی در عرصه انتخابات است. حضور این سه کاندیدا در عرصه رقابت تا دقیقه نود ، بستر متنوع تری برای استفاده از همه ظرفیت ها و تبلیغ و بیان تمام نظرات اصلاح طلبانه است. رسیدن به اجماع در آخرین لحظات و ارسال پاس گل پیروزی برای کسب کرسی ریاست جمهوری منطقی ترین راهی است که ظاهرا این سه کاندیدا دنبال می کنند و این هماهنگی و آرایش انتخاباتی به نوعی سبب سردرگمی بیش از پیش جناح رقیب در این روزها شده است.
حال باید گفت: اگر برخی غضنفرها که کاری جز گل به خودی زدن بلد نیستند و با شیون سرائی هایشان مجال بزرگنمایی مشکلات را به رسانه های رقیب داده اند، کمی درنگ کنند، مشخص خواهد شد که خاتمی، موسوی و کروبی بهتر از هرکسی مصلحت انقلاب، جنبش اصلاحات و خویش را می دانند.
اکنون احمدی نژاد تنها حریف سه کاندیدای جناح اصلاح طلب است و گمانه زنی ها در خصوص اعلام کاندیداتوری سعیدی کیا، جهرمی، مظاهری ، پورمحمدی و قالیباف هم چندان جدی به نظر نمی رسد.