وبلاگ :
قلم
يادداشت :
ادامه نظرهاي دوستان در وبلاگ
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
طلبه
وقتي شلوارک همسايهام را در پشت پرده ديدم
ما خودمان يک همسايهاي داشتيم که از آن همسايهها بود. يعني کسي جرأت نميکرد حتي براي بدگويي واژه آمريکا را در حضور او به کار ببرد، حتي ترکيب اصلاحطلب را. ديگر ماهواره و آزادي بيان بماند. اين همسايه ما هميشه پردهشان آويزان بود و رعايت ميکردند که پردهشان برنيفتد اما يک بار دم عيد پردهشان را برانداختند تا بدهند خشکشويي. از قضا تا پرده را باز کردند و رفتند روزنامه بياورند بچسبانند من اتفاقي درون خانهشان را ديدم. توي خانهشان علاوه بر ماهواره که روشن بود عكس قدي مايکل جكسون هم بود. يک بشكه بزرگ هم گوشه پذيرايي داشتند که صد مدل ليوان کنارش چيده شده بود. خلاصه همين سه قلم مورد را ديدم تا اينکه آقاي همسايه را با شلوارک ديدم و از هوش رفتم.
هميشه همينطور است، وقتي پردهها برميافتند هوش از سر آدم ميپرد. به نظرم مردم و مسؤولين خيلي بايد مواظب پردههايشان باشند. پردهها اگر کنار زده بشود ممكن است هوش از سر خيليها بپرد. چون وقتي پردهها کنار ميرود فعال اقتصادي به مفسد اقتصادي تبديل ميشود، وگرنه جلو پرده همه داريم به مملكت خدمت ميکنيم. مهم پشتِ پرده است، همان که وقتي برافتد نه تو ماني و نه من. مثل همين پردهاي که در برنامه ورزشي شبكه دو افتاد و همه شنيدند که کارشناسان فوتبال و بازيکنان قديمي و گزارشگران ورزشي کلا تيم ايران را از پيش سوراخشده ميبينند و آرزو دارند مسي آنقدر به ايران گل بزند که آقاي گل جام جهاني بشود.
خلاصه که خيلي وقتها در جلو پرده نان و پنير و سبزي است و طرف فرياد ميزند از کي اومدين و کي خستهاس، اما در پشت پرده به پرايد دولتي هم رحم نميکنند و تحويلش نميدهند.
يادم رفت، آن همسايه فلانمان بود که ديدم توي خانهشان ماهواره و بشكه دارد، شستش خبردار شده بود که من محتويات خانهشان را ديدهام، يک روز من را کنار کشيد و گفت: ممنونم خبرچيني نكردي. گفتم: آبروي مردم حرمت دارد، من که باشم آبروي کسي را ببرم؟ ولي حالا که سر سخن را باز کردي بگو ببينم توي آن بشكه چه ميريزي؟
باقي بقايتان!
+
عليرضا
سلام
وبلاگ خوبي دارين.