يادمان نرفته ،از پيروزي انقلاب که حرف ميزدند و مي زديم ؛نقش مردم
درکنار رهبري نهضت با محوريت اسلام، کاملأ مشخص و قابل قبول همه ي
انقلابيون بود.
حدود سي و پنج سال از انقلاب مي گذرد.اسم حکومت ،جمهوري اسلامي ايران
است .براي انتخابات ، شوراي نگهبان تمام هست و نيست خود را به ميدان مي
آورد. انتخابات برگزار مي شود .مدت آن هم چهار سال است .
حالا عقل و منطق درقاعده ي بازي سياسي،حکم مي کند، برنده ي انتخابات
در اين مدت برنامه هاي اجرايي خود را عملي کند و حق داشته باشد براي رضايت
مردم در حکومت اسلامي که همان رضايت خداوند است تلاش کند .
چهار سال که تمام شد باز دوران تبليغات است .مخالفين تشريف مي آورند بعد
از تأييد شوراي نگهبان در کسب آراء مردم تلاش مي کنند .هر کس برنده ي
انتخابات شد اجازه دارد برنامه هاي خود را تا دوره ي بعد اجرا کند .
حالا بعضي از دلسوزان اسلام و انقلاب مي فرمايند اگر اين رئيس جمهور
دست نشانده ي آمريکا و انگيس از کار درآمد چه کنيم . چهار سال زمان زيادي
است و دين و ايمان به باد مي رود .
ببخشيد. اولا قانون اساسي اين اختيار را به رهبري نظام و نمايندگان مجلس
داده است تا در صورت لزوم رئيس جمهور را از کار بر کنار کنند .احتمال
کودتا هم نيست ، چون فرماندهي کل قوا شخص رهبري است و جانشين اين مقام با
نظر رهبري مشخص مي شود.
با اين حساب به جاي ايجاد اختلاف و بد بيني در مردم بهتر نيست تصميم
بزرگان و آگاهان به امور مملکت اين باشد که باور کنند سياست هم قواعد خود
را دارد و اين نوع اختلافات نتيجه اي جز خود زني و آب به آسياب دشمن ريختن
ندارد؟
يادآوري و تذکر در دين و مذهب ما پسنديده است. يک بار ديگر به مفهوم
فرموده ي رسول اکرم بيانديشيم که : اعدا عدوک نفسک التي بين جنبيک." دشمن
اصلي انسان نفس اوست"
در تمام تعارضات و سخنان و توصيه ها ، يک بار هم که شده اول به نفس و
عملکردمان در گذشته بيانديشيم سپس براي حال و آينده ي ديگران ابراز نگراني
کنيم.