سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

آیا این سیاست را می پسندیم؟!

 

 

بسمه تعالی

وقت کار علی برار      وقت مزد علی دزد !!

گاهی بخاطر سیاستمان بشینیم و بگرییم و گاهی برای مواضع دینیمان زجه بزنیم، اما کسی یارای پاسخ گویی نمی یابیم، نگاهی به وضعیت جامعه کنونی ما حکایت از وضعیت سردمداران و مسولان کشور می کند، جوانانی که خود نمی دانند چه می خواهند، البته توهین به شعور آنان نمی کنم بحثم عده ای است که با پیامک های خود و با به اشتراک گذاشتن مطالبی که به مزاقشان بد نمی آید هر چند ممکن است اعتقادی به آن نداشته باشند و شاید هم داشته باشند، اما به هر حال حکایت آنان که بر دین ملوک خودشان هستند نشان از وضعیت به هم ریخته سیاست بازی های مسولان دارد، یا نشان از سیاست بازی به اصطلاح نخگبان جامعه ما دارد.

جامعه کنونی ما به این صورت است که هیچ کس نمی تواند پیش بینی وضعیت آینده آنرا داشته باشد، هر چند عده ای به آن افتخار هم می کنند!! اما اگر از من بپرسید، چرا؟ چنین جواب می دهم که عوامل متعددی دارد از جمله مخفی کاری ما در امور و کارها که اتفاقا نخبگان توجیه دینی نیز برای آن دارند! و اعضای دیگر جامعه با تعبیر مگر مرده شور باش و مزد بگیر کار به بهشتی و جهنمی بودن مرده نداشته باش! کار خویش را توجیه می کنند!! البته غیر پیش بینی بودن جامعه ما برای دشمنان شاید بتوان گفت یک نکته مثبت است، اما در مورد خودمان و جامعه درونی خودمان چه اتفاقی خواهد افتاد!؟ جامعه ما راه درازی دارد تا اسلامی شدن و سیاسی شدن، یا به تعبیر دیگر اخلاق سیاسی مورد تأیید اسلام را پیدا کند و این کار نیز از هادیان جامعه بر خواهد آمد اگر خود هادی باشند به این سمت.

نگاهی به وضعیت ادارات کشور نه در این دولت و نه در دولت های قبل که در همه دولت ها حکایت از یک چیز دارد و آن فرهنگ شدن آشنا یابی برای انجام کار اداری روزمره !! البته این مشکل که می گویم مشکل کار غیر قانونی نیست، (که آن هم به همین صورت دوست یابی و آشنا یابی و فامیل بودن الا ماشاالله شاید از کار عادی نیز سریعتر انجام گیرد!،) که آن جای خود دارد، همین وضعیت اداری، معمول جامعه ماست، چون فرهنگ اداری ما چنان شده که کسی کار معمول را به راحتی و به درستی انجام نمی دهد، بلکه کار یک ساعته را ممکن است در چند روز و گاه یک هفته به تأخیر بیاندازند!! لذا ارباب رجوع تنها به دنبال یک آشنا است که کار قانونیش را در وقت عادی و معمول آن انجام دهد!!

حال باید دید این فرهنگ از کجا ناشی شده است!؟ آیا از کار ارباب رجوع است یا کار کارمند و ارباب کار؟ وقتی که یک مسئولی برای انجام کارش به مسئول بالاتر رجوع می کند، این بزرگوار به خاطر پر اهمیت نشان دادن کار خود، کار مسئول پایین دستی را به بعد از جلسه موکول می کند، بعد از جلسه ممکن است مسئول بالاتر از ایشان کاری بخواهد و این مسئول پایین دست باید برود رد کارش تا دوباره فرصتی پیش آید و کارش توسط این آقای مسئول انجام گیرد، در این بین شکایتی هم به بالاتر از آنان وجود ندارد، چون دو حالت دارد یا برگه شکایت به دست همان متشاکی می رسد!! که وامصیبتا، یا بخاطر سرپوشی بر اعمال مسئول بالاتر همه این عیوب سرپوشی می شود! تا خدایی نخواسته همه زیر سؤال نروند آنوقت به اصطلاح خودشان نظام !!! در عرف مخاطب نظام جمهوری اسلامی نظام است، اما به واقع نظامِ کاریِ این مسئولان است به خطر نیافتد!!

اما اینکه چرا چنین می شود؟! باز هم دو علت دارد مسئولان بالاتر نیز چنین عمل می کنند و سرپوشی بر سرپوش ها دارند، یا اینکه این کارمندی که با هزار سلام وصلوات و هزار پارتی وارد شرکت یا اداره شده مطمئن است حال که کد رسمی بر پیشانیش خورده دیگر به هیچ وجهی من الوجوه، اخراج بشو نیست، لذا در اداره یا شرکت بیش از آنکه کار اداره یا شرکت را انجام دهد کار شخصی خود را انجام می دهد، حال یک کارمند جزء تا برسد به کارمند بالاتر و هر چه بالاتر بیشتر!!

خوب حالا ا رتباط این وضعیت با فرهنگ سیاسی کشورمان چیست و چگونه است؟ هر گاه مقداری با دقت به وضعیت کاری و شعارهای تبلیغاتی مسئولان کشوری و کاندیداتورهای مجلس و همه و همه دقت کنیم، این واقعیت را به صورت واضح و آشکار می بینیم که « بگو، داد بزن، همه رامقصر کن، کی از تو عمل خواسته» شعار بهترین راه کار است و عمل بدترین دردسر، چون دیگران نیز باید عمل کنند و مسئول بالاتر وقتی می بیند این شخص موفق است از موقعیت خودش احساس خطر می کند، لذا کارشکنی هایش را آغاز می کند، چرا که از روی شایسته سالاری که به موقعیت نرسیده بر مبنای همان فرهنگ دهن کدخدا را ببین و ده را بچاپ عمل کرده است.گویند عادلی را گفتند  چه کار کردی که دزدی در مملکتت نیست، گفت هر جا دزد دیدم دست داروغه را قطع کردم.

این روزها تبلیغات انتخاباتی فضای عجیبی به حال و هوای شهرها داده است که بماند، اما یک مسئله ذهن همه را به خود مشغول کرده و آن این است که به راستی چه کسی راست می گوید؟! یکی که همه را به خیانت متهم می کند و دیگری همه را به بی خیالی و بی عملی، یکی خواهان عدم رأی به انگلیسی هاست و دیگری خواهان عدم رأی به متحجرین، آیا در بازی انتخاباتی هستیم که ما را در آن شرکت داده اند و ما هم گیج و واج به دنبال حقیقتی که با این وضعیت به هیچ وجه برایمان روشن نخواهد شد قرار گرفته ایم؟!، هر گاه داد می زنیم و دیگران را متهم می کنیم و خود را مبرا ، جامعه فرهنگ بزن در رو را یاد گرفته و در ادارات تنها به دنبال انجام عمل و کار خویش است حال با رشوه یا بدون رشوه!

در هنگام تبلیغات و مناسک ملی و مذهبی انتظار حضور همگی داریم و از آنان می خواهیم که در آنچه مسئولان از مردم می خواهند شرکت کنند، اما هر گاه که بحث حساب و کتاب مسئولان در برابر مردم است همه مردم را هیچ کاره فرض کرده و پاسخ گویی خود را به ناکجا آباد موکول می کنند!! فرهنگی که جامعه ما از این وضعیت می گیرد، شیره مالیدن و کلاه سر مردم گذاشتن به هر نحو ممکن!! هر گاه بحث انتخابات می آید حضور همه اقشار و احزاب و گروه ها را خواهانیم، و اگر کسی در این موقعیت کنار بکشد به خائن و ضد نظام متهمش می کنیم!! اما آنگاه که قرار است تقسیم قدرت کنیم، تمام نیروهایشان را قیچی کرده یا به مزدور بودن به کشورهای دیگر متهمش می کنیم تا نتوانند موفقیتی کسب کنند!! مردم از این فرهنگ سیاسی، فرهنگ استبداد و خود کامگی را یاد می گیرند!!

خلاصه آنکه به یک ضرب المثل می رسیم که جامعه سیاسی و فرهنگی ما به آن بی توجه است.

وقت کار علی برار      وقت مزد علی دزد!!