سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

چاره جهان ا سلام چیست؟

 

چاره جهان اسلام چیست؟

جهان اسلام از ابتدای پیدایش تمدن جهان گیر خود به رهبری بزرگ مرد رسالت و آخرین پیامبر خدا بر روی زمین که در صدد هدایت جهانیان به سوی یکتا پرستی بود با رهبری و تدبیر این خاتم انبیاء به سمت رهایی و گسترش بر تمدن انسانی به پیش رفت، کشورها و قبیله های در اطراف اکثرا با استقبال از دین رحمانی و رهبری رحمانی به سوی آن روی آوردند و آنان که سر ناسازگاری نیز داشتند، از روی عناد و نه از روی تدبیر و عقل، با مشاهده اکثریت جامعه، خود را مطیع فرمان آن رهبر الهی وانمود کردند.

رهبر الهی به پشتیبانی وحی الهی از نابودی اسلام توسط دشمنان آزرده کمتر می شد تا از اختلافی که در بین جامعه اسلامی پیش آید، لذا تذکرات به جامعه اسلامی جهت جلوگیری از انشقاق و تلاش برای تحت رهبری و لوای یک پرچم قرار گرفتن آنان بسیار و بیشتر می شد، خلفای بعد از پیامبر نیز یکی پس از دیگری با حفظ وحدت اسلامی هر کس به نوع نگاه و نوع تفکر خویش برای این پیش برد تلاش داشتند، تا اینکه با فاصله گرفتن از صدر اسلام بعضی از هنجارها و ارزش های اسلامی جای خود را به ارزشها و هنجارهای دوران جاهلیت داده و ندای حاکمیت موروثی بدون تأیید سنت به پیش رفت، و به هر اندازه که از صدر اسلام دورتر شدیم حاکمان اسلامی نیز خود را نه تنها بی قید وشرط می دانستند که نمایندگان واقعی پیامبر (ص) در میان امت اسلامی می دانستند و هر نوع فاصله گرفتن از افکار و اندیشه های آنان را فاصله گرفتن از خدا و پیامبر می دانستند و حکم دلخواه خود را بر روی مخالفین جاری می کردند.

زمانه به دست به اصطلاح دانشمندان اسلام شناس، با حاکمیت خلفاء و سلاطین رسید، هر کسی دیگری را تکفیر و مشرک و خارج از دین می دانست و لذا با حمایت حاکم و سلطان در صدد نابودی گروه دیگر بر آمد، بازار ارتداد و تکفیر و شرک بالا گرفت جهان اسلام در تحت سلطه چهار مکتب کلامی و فقهی اهل سنت قرار گرفت حتی این گروه ها نیز دیگری را تکفیر کردند و ریختن خون مخالفان را بر خود حلال دانستند، البته در این بین شیعه تنها قربانی و نظاره گر بود و زمانه نیز گاه با حاکمیت سلاطین یکی از مکاتب چهارگانه اهل سنت بود و با حمایت بعضی از فقهاء خود در صدد نابودی گروه دیگر و یا کشتار دانشمندان دیگر بر می آمدند نمونه آن را در تاریخ بسیار زیاد می توان یافت.

اما این روزها جهان اسلام وجهی دیگر یافته است، گروهی به اسم اسلام در صدد تیشه به ریشه اسلام بر آمده اند آنان نیز به ظاهر مکتب دیگری از اسلام را برای خود گشوده اند!!! و دیگر مکاتب را تکفیر کرده و تنها خود را حامی اسلام و قرآن می دانند!! هر کس خلیفه بودن خلیفه آنان را تکذیب کند یا قبول نداشته باشد ، مرتد، مشرک و از دین خارج شده می دانند!! و این تنها فقر فرهنگی و علمی و اقتصادی در جهان اسلام است که این پدیده ها را بر امت خویش تحمیل می کند، فقر علمیی که در اسلام بر فاصله گرفتن از آن با توصیه به توسعه علمی در تمام مکاتب به آن اشاره شده است و این حدیث در هر مکتب خانه ای در جهان اسلام را خواهید شنید و دید که اطلبو العلم من المهد اللحد، و یا علم را ولو در چین باشد یا د بگیرید و یا یاد گیری علم بر هر مسلمانی واجب است، این دستورات اسلام است اما چرا فقر علمی در کشورهای اسلامی غوغا می کند، شاید دلائلی دیگر نیز دارد و آن فقر اقتصادی و فقر فرهنگی است که البته همه اینها تنها به خاطر نگه د اشتن مردم توسط حاکمان به اصطلاح اسلامی است که مردم و امت اسلام را در فقر نگه داشته تا خود راحت تر بر آنان حکم برانند و فریاد اطاعت از خلیفه و یا سلطان ولو جائر اطاعت از خدا بدانند!!!

دست به یکی کردن فقر اقتصادی و فرهنگی و علمی جهان اسلام را به اصطلاح به جهان سوم سوق داده و این مسلمانان هستند بخصوص حاکمان هستند که باید پاسخ گویی آنان در قیامتی که شاید به آن اعتقاد دارند باشند.! .

اما چاره کار چیست؟

اعتقاد نگارنده بر این است عقلای جهان اسلام با یک تدبیر جانانه کشورهای اسلامی را به سوی اتحاد جماهیر اسلامی سوق داده و ایالات اسلامی را سامان دهی نموده برای هر اقلیم و جغرافیایی علاوه بر آداب مخصوص خود دستورات مورد توافق اکثریت علمای اسلام، البته علمای معتدل و منطقی را به صورت قانون مشترک کشورهای اسلامی تدوین نموده و حاکمیت اصلی را درکشوری مثل ایران متمرکز نموده و قدرت خویش را در همه ابواب اقتصاد و فرهنگ و علمی و سیاست به رخ جهان خارج از اسلام بکشانند، آنها در هنگام خطر چه داخلی و چه خارجی با تدبیر و مشورت و کمک به همدیگر توان مقابله با تمام تهدیدات را خواهند داشت ،البته ایران را نه بخاطر ایرانی بودنم و نه بخاطر شیعه بودنم بلکه، عقیده بنده آ ن است  که با توجه به تجربه تاریخی حاکمیت تمام فرق و مکاتب اهل سنت در میان امت اسلام و اینکه این مکاتب توان هدایت به تمام مکاتب دیگر اسلامی را نداشته و هر مکتبی که به حاکمیت رسیده دیگران را محدود نموده و با توجه به تجربه جمهوری اسلامی که با اقلیتهای مذهبی و با توجه به تجربه برادران اهل سنت در برخورد با جمهوری اسلامی ، ایران تنها کشوری است که با توجه به شورای کراسی اسلامی و مشورت یا به تعبیر امروزی مشارکت تمام آحاد ملت در سرنوشت خویش موفق عمل کرده لذا این تجربه را می تواند در بر خورد با سایر کشورها و سایر مکاتب داشته باشد، ویا درکشوری مثل مالزی ویا هر کشور دیگری که بوی تحجر و افراط در آن نباشد یا کمتر به  چشم بیاید، آنگاه جهان اسلام با وجود پارلمان مشترک ، ارتش مشترک و حقوق اجتماعی و شهروندی مشترک می تواند علاوه بر امنیت وآسایش و برتری توان خود بر دیگر کشورهای غیر اسلامی ، برای آینده مردم خود ارمغان همزیستی مسالمت آمیز را بوجود آورد ، از طرفی دیگر نقطه تمرکز می توان مکه مکرمه و مدینه منوره باشد در صورتی که حاکمیت امت اسلامی با توجه به وضعیت در پیش رو و تدبیر جهان اسلام باشد نه آنچنانکه امروزه کشورهای اسلامی در پبش گرفته اند، به راستی چرا در صدر اسلام این همه برادر کشی نبود در حالی که اختلافات فکری هم وجود داشته است؟؟!! استاد مطهر می گوید« نمی خواهم بگویم و شما را به غلط بیاندازم  که استعمار واستثمار ما را به  این حالت در آورده است نه، ما قبلا به این حالت در آمدیم، آنها ما را ا مروز به این حالت نگه می دارند و علت مبقیه ما هستند و الا ماقبل از اینکه استعمار وااستثمار بیاید ، افکاری از نواحی  تدریجا در ما پیدا شده ما را به این حالت در آورد(ده گفتار، ص127) درو جایی دیگر می گویند « اغلب  گرفتاریهایی که برای ما پیش می آید از خارج نیامده ،خودمان برای خودمان درست کرده ایم (همان ص43)

امام علی (ع) که مورد قبول تمام فرق اسلامی است می فرماید « برا ی به وجود آمدن ظلم ، دو نفر مسئولند یکی ظالم است و یکی مظلولم، با همکاری این دو است که ظلم پدید می آید و گرنه ظلم یکطرفه نمی تواند به وجود بیاید.. و نه تنها ظلم که فساد وانحراف و همه بیچارگیها و شکستها نیز به همکاری  دو جانبه نیازمند است تا ایجاد شود. در شکست یک جامعه تنها فاتح نیست که شکست می دهد جامعه نیز باید شکست بخورد. مثلا در قرن هفتم هجری چنگیزخان نبود که شکستمان داد این خود ما بودیم که از درون پوسیده بودیم و ...خودمان  را برای شکست  آمده کردیم (شریعتی ، فاطمه فاطمه است،ص 77)به نظر علاوه بر فقر فرهنگی در میان امت اسلام عامل دیگری چون جرثومه های فساد اسرائیل و انگلیس و آمریکا فرانسه و ماسونهای صهیونیسم  نیز بی نصیب از این اختلافات نبوده اند هر چند این آرزو دست نیافتنی نیست، چرا که می توان پیش بینی کرد که با حاکمیت اعتدالیون در تمام کشورها این آرزو به تحقق خواهد پیوست.

در غیر این صورت نه تنها اختلافات روز به روز بیشتر خواهد شد که، با دست خود مسلمانان متأسفانه باید شاهد تیشه زدن به ریشه اسلام باشیم هر چند اسلام نابود شدنی نیست اما نابودی امت اسلام را کسی نمی تواند بگوید برای دشمنان دست نیافتنی است. و نابودی تنها به کشتن نیست، همینکه همچنان آنان را در فقر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی توسط عروسکهایشان نگه دارند کافی است و هر وقت تکنولوژیهای کهنه خویش را قصد به فروش گذاشتن داشته باشند گوشه ای از تجربه خویش را برای آماده کردن بازار فروش محصولات خود به آنان نشان می دهند، تا خود را نیز - در این فضای فقر- طرفدار پیشرفت جوامع اسلامی بدانند!!!!!!!!!