سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

ما و ساختن فرهنگ

بسم الله الرحمن الرحیم

فرهنگ در لغت به مجموعه آداب و رسوم و اعتقادات یک قوم یا یک ملت و یک جامعه را فرهنگ می دانند و در اصطلاح واژه فرهنگ در میان مردم کوچه و خیابان حکایت از آن دارد که رعایت و عدم رعایت حقوق همدیگر و آرام و متین بودن فرد است و وقتی در میان شهر از کسی که دارای فرهنگ صحبت می شود فردی را که متشخص و بدون اذیت و آزار دیگران باشد و نمونه یک الگوی مناسب برای خود و فرزندانشان باشد، فردی فرهنگی می دانند.

فرهنگ دارای اهمیت خاصی است که نبودش از هم پاشیدگی جامعه را به دنبال خواهد داشت و در واقع جامعه جسم است و فرهنگ روح جامعه، بر این اساس فرهنگ به عنوان یک کل و فرهنگ اخلاقی، فرهنگ مذهبی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ کار، فرهنگ استفاده، فرهنگ توزیع ، فرهنگ توسعه و... به عنوان میان رشته های آن می تواند تمام برنامه های زندگی فردی و اجتماعی ما را متغیر نماید. یک جامعه زمانی هویت واقعی پیدا خواهد کرد که فرهنگ آن، یک فرهنگ کاملا به هم پیوسته و سلسله وار باشد و هر عنصری در جایگاه خودش همانند قطعات یک ماشین کار خود را به درستی انجام دهد، والا نه اقتصاد نه سیاست و نه کار و نه تلاش آن جامعه به سوی پیشرفت و تکامل روی نخواهد آورد.

به هرحال باید دید فرهنگ جامعه ایرانی و بخصوص کرمانشاه به چه سمتی پیش خواهد رفت، به تعبیر بعضی از اندیشمندان باید جهانی فکر کرد و منطقه ای عمل کرد، پس ضرورت ابتدایی ما جامعه کرمانشاه است و فرهنگ کرمانشاه به چه سمت و سویی خواهد رفت، یا ممکن است کشیده شود وهدم ما چیست؟ ابتدا باید گفت هدف ما به طور کلی چه آنان که دغدغه فرهنگ دارند و چه آنان که به هر نحوی مسئولیت دارند و چه مردم کرمانشاه، ساختن فرهنگی است که برای همه ما لذت بخش بوده و به نحوی نمونه باشد اما چگونه؟

نگاه ما ابتدا به آحاد جامعه است و افرادی که جامعه را تشکیل می دهند یعنی تک تک افراد جامعه کرمانشاه، که همانطور که می دانند خود مسئول فرهنگ یا عدم فرهنگ مناسب خویش هستند، چرا که نباید منتظر بود دست غیبی آید و بر سینه نامحرم زند و فرهنگ به خودی خود به اهداف اصلی نزدیک شود، نگاهی به تاریخ و فرهنگ این شهر و استان حکایت از صفاتی چون پهلوان بودن و مهمان نواز بودن دارد که در کشور عزیزمان به عنوان دو صفت خوب این مرز و بوم از قدیم مطرح بوده است و جامعه کرمانشاه به هیچ واجه خواستار از دست دادن این دو صفت نیست، اما فرهنگ این استان نباید به این دو صفت یا چند صفت خوب بودن که نمادی البته بیرونی دارد متوقف شود، که باید علاوه بر زنده نگه داشتن آن دو صفت به صفات دیگری نیز خود را مقید کنیم تا نماد فرهنگی ما در تمام کشور گردد، و این امر تحقق پیدا نمی کند مگر آنکه فرهنگ آن را در جامعه خویش مبنایی کرده و تک تک افراد جامعه برای آن تلاش نمایند، لذا باید از خود شروع کنیم و چنانکه دوست داریم دیگران با ما باشند با آنان باشیم و چنانکه دوست نداریم بر ما باشند بر آنان نباشیم، چنانکه دوست داریم حقوق ما رعایت گردد، حقوق دیگران را رعایت کنیم، به عنوان مثال اگر دوست داریم همسایه هامان فرهنگ همسایگی که همان رعایت حقوق همسایه است داشته باشند ما خود ابتدا باید حقوق همسایه ها را رعایت نماییم، یا اگر دوست داریم فرهنگ ترافیک شهرمان به سوی مطلوب پیش برود باید خود در رعایت آن پیشقدم شویم هر چند این نوع فرهنگ و رفتار اخلاقی جوانبی نیز چون به هم زدن توازن اخلاقی با عدم رعایت دیگران به هم بزند مثل اینکه شخصی رعایت حقوق دیگران کرده و دیگران در مقابل رعایت نکنند و این شخص با خود پیمان می بندد که دیگر کاری نیک انجام ندهد اما همینکه بتوانیم خوب بودن را در جامعه رواج دهیم خود پله اول را بالا رفته و به مراحل بعدی که خوبی در مقابل بدی هم فرهنگ و اخلاق و رفتاری کاملتر لازم دارد نزدیک خواهیم شد، لذا باید یک خطا و دو خطا را از خود قبول نکنیم چرا که هر فردی که در روز در خیابان های شهرمان هست اگر به یک یا دو خطا قانع شود اجتماع به سمت خطا خواهد رفت و دیگر قبح خطا ها شکسته می شود و ارزش امور نیک از بین خواهد رفت.

اگر دوست داریم فرهنگ کار، سیاست، اقتصاد و حقوق بدون زیرپا گذاشتن حقوق دیگران و انصاف در کار باشد باید خود نیز در انجام کارهایمان به دنبال زیرپا گذاشتن حقوق دیگران نباشیم و از کسانی نخواهیم برای چند روز زندگی ما علاوه بر دنیای خود آخرت خود را نسوزانند و انصافشان را هدف قرار ندهیم. خلاصه آنچه را که دوست داریم بود و نبودش برای خود، بود و نبود همان را برای دیگر همشهریان نیز دوست داشته باشیم. پس در یک نگاه کلی برای فرهنگ سازی باید همه امور زندگیمان را از فرهنگ ازدواج، خانواده، تربیت، محله و شهرمان را در راهی سوق دهیم که علاوه بر آسایش خویش آرامش دیگران را هم به همراه داشته باشد.

در این راه تنها مردم نمی توانند سازنده یک فرهنگ همگانی والگو باشند، لذا جایگاه مسئولان به عنوان نظام ساختاری نیز مؤثر و تاثیر گذار خواهد بود، کسانی که الگویی باید باشند که مردم از آنان توقع دارند، و مردم از مسئولان خود نخبه بودن در تمام امور طلب دارند، چرا که این افراد چکیده و عصاره مردم هستند که مردم خود به آنان اعتماد دارند حال چه مسئولان بدانند و چه ندانند یا چه بخواهند و چه نخواهند. آنان علاوه بر توانایی دارای قدرت و ثروت نیز هستند که فرهنگ جامعه را به سمت خوبیها سوق دهند، و چنان عمل کنند که رفتار و گفتار آنان الگویی باشد برای جامعه، انتظار مردم از مسئولان در ساختن فرهنگی الگو، حضور آنا ن در میان مردم است، یعنی لمس کردن مشکلات آنان و آنگاه تصمیم برای ساختن جامعه و فرهنگ جامعه و همان نکته ای که فرهنگ اسلامی زیاد به آن توجه دارد یعنی عدم اشرافیگری و همراه با مردم بودن. آنان باید نه در کلام و سخن که در عمل نیز نشان دهند، دغدغه فرهنگ دارند و قصد آنان ایجاد فرهنگی مناسب برای آحاد جامعه است. بودجه ها و هزینه ها را تنها با یک یا دو جلسه و همایش و... باد هوا نکنند که بعد گزارشی و تشویقی نیز برای آنان صادر شود، مردم از مسئولین مخصوصا آنانی که به اسم فرهنگ و ساختن فرهنگ بودجه در اختیار دارند درمیان آنان باشند و دغدغه های آنان را احساس کنند و فرزندان مردم را فرزندان خود بدانند.

برای ساختن فرهنگ دلخواه باید مردم و مسئولان دست در دست هم از خود شروع نمایند و هر کدام خیری را و کار نیکی را به عنوان یک مصداق برای هر روز خود محاسبه نمایند تا بتوانند فرهنگ سازی بدون بخشنامه و بدون باند بازی و بدون تعصب قومی و گروهی ایجاد کرد، فرهنگ با جلسات و همایش های آنچنانی بدون پشتوانه عمل تحقق پیدا نخواهد کرد، مردم اما بیشتر از مسئولان خود انتظار دارند تا فرهنگ اخلاقی و فرهنگ مصرف و فرهنگ احترام و کرامت را در جامعه بوسیله نفوذ و قدرتی که دارند نهادینه نمایند، چرا که آنان دغدغه ای بجز این امور ندارند و مردم دغدغه اصلیشان کار است و تلاش مخارج کمرشکن اقتصادی اما با این حال باید فراموش نکنند که فرهنگی سالم آنان را در تربیت فرزندانشان کمک خواهد کرد و باید در این کار همراه شوند و فرهنگ سازی را برای خود وظیفه بدانند.

مردم معتقدند کار فرهنگی با دستور و بخشنامه حل شدنی نیست و به واقع چنین هم هست، آنان فرهنگ اسلامی را که از عدالت از عدم نابرابری، از وفای به عهد و پیمان از ادای امانت، از گرسنه سر بر بالین ننهادن در حالی که همسایه گرسنه است می خواهند پس هر کاری و هر برنامه ای خلاف این امور را خلاف اسلام دانسته حتی اگر مدعی آن شب ها را شب زنده داری و روزها را به روزه داری بر پا کند.

مردم فرهنگی می خواهند که مسئولاننش علی وار درمیان خودشان باشد، آنان همچون علی(ع) زندگی کردن مسئولان را نمی خواهند چون می دانند توقع زیادی است اما می خواهند همچون علی درجامعه اسلامی به حرف ها و درد دلهای آنها گوش داده شود، پس مسئولی که چندین روز برای ملاقات با او باید به دفترش مراجعه کرد تا وقتی و فرصتی به ارباب رجوع دهد، ارباب رجوع نمی تواند آنچه که شرط بلاغ است بیان کند تا چه رسد به امر به معروف و نهی از منکر یک مسئول، و اینگونه فردی نمی تواند الگوی یک مسئول در دولت اسلامی باشد.

فرهنگ کرامت انسانی، فرهنگ عدالت اسلامی، فرهنگ توزیع عادلانه ثروت، فرهنگ رعایت حقوق دیگران، فرهنگ برابری مسئولان و مردم در بهره برداری از مواهب بیت المال، فرهنگ مبارزه با رشوه، مبارزه با فساد، مبارزه با استبداد و خود خواهی، مبارزه با تکبر و تحجر که هر کدام دنیایی سخن دارد را مردم از مسئولان می خوهند و مسئولان باید بدانند آنان نیز و فرزندان آنان نیز همیشه مسئول نخواهند بود و آنان نیز از این دید باید به آینده فرزندان خود بیاندیشند.