سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

شبهای قدر را با دعا بیادماندنی کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

شبهای قدر و شبهای احیاء، زنده نگه داشتن مگر تفاوت میکند شب مگر مرده و زنده دارد؟ این سؤالی است که پاسخش را چنین باید داد، زمانی که ما ساعت ها و دقایقش را حساب می کنیم، آن، زمان زمین است و نه زمان ما زمان ما حقیقتی است که در درون ما قرار دارد و از حقیقت ما جدا نیست، یعنی یک شب واقعا زنده باشیم این زمان ماست و شب ماست که باید زنده نگه داریم و پس باید زمان وشب خودمان را زنده نگه داریم نه اینکه مرده باشد زنده اش کنیم[1].

دعا سلاح مؤمن است و سپر او دعا مغز عبادت است و این مضامین نفی می کند تمام آنچه اشکال می کنند بر اینکه دعا خواندن یعنی هیچکاری نکردن و در واقع تنبلی کردن، چرا که تنبلی کردن خود یکی از آفات معنوی انسان محسوب می گردد، بر این اساس دعا تنبلی کردن و همه چیز را از خدا خواستن نیست، بلکه زنده کردن خود و افکار خود است و خروج از حصار کسلی و تنبلی در عین اینکه به عبودیت و بندگی خداوند معتقدیم.

انسانی که در دنیای پر هیاهوی مادیات غرق می شود چه توان بدست آوردن آنرا داشته باشد و چه نداشته باشد به یک آرامش روحی و روانی محتاج است که این آرامش زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که بر قدرتی عظیم تکیه کنید و مطمئن باشید که قدرتی بالاتر از آن نیست، تکیه انسان به خدای خود و خاضعانه درخواست کردن از او برای انجام اموری که خیر و حقیقت زندگی او محسوب می شود چه زیبا خواهد بود که این تقاضای خاضعانه در دل شب با خالق خویش که از تمام مسائل زندگی انسانی ما آشناست در میان بگذاریم و از او بخواهیم که این مخلوق خود را به سمتی هدایت کند که خیر و دنیا و آخرتش را فراهم شود و مشکلاتش با هدایتهای پنهان و پیدای او حل گردد.

در نهج البلاغه در یکی از وصایای امیرالمرمنین به فرزندش حسین علیه السلام آمده سپس خدای تعالی کلید همه خزینه های غیبش را در دست خود تو قرار داد، و آن این است که به تو اجازه داد از اومسئلت کنی با این کلید که همان دعا است هر دری از درهای نعمتهای او را بخواهی می توانی بگشایی و باران رحمت او را به خود ببارانی پس هر گز دیر شدن اجابت خدا تو را نومید مسازد که عطیه به قدر نیت است و چه بسا اجابت دعایت بدین جهت تأخیر می افتد که اجرش برایت بیشتر باشد.[2]

چه زیبا می فرماید بدون قید و شرط و بدون هیچ خواسته ای تنها اینکه ما باید بخوانیم تا او جواب بگوید، و تنها باید ما خواسته ای بخواهیم که خیر دنیا و آخرت باشد،« ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین[3]» و چه زیباتر که می فرماید « واذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیسجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون»[4].

و چه زیبا امیرالمؤمنین می فرماید، «کفی لی فخرا ان اکون لک عبدا و کفی لی عزا ان تکون لی ربا» خدایا برای افتخار کردن من همین بس که عبد توام و برای بزرگی من همین بس که تو ربی و پروردگار منی.

آیات فوق چه واضح از توجه خدا به کسانی حکایت می کنند که خداوند به آنان توجه دارد چرا که نفرموده است ای انسان ها، فرموده این بندگان من! چه زیباست وقتی مالکی و ربی که قادر متعال است ما را بنده خود بداند مخصوصا در این شبها جفای به این خالق بی همتاست که ما را بنده خود دانسته و ما از دعا وشب زنده داری ولو به اندازه همان دو رکعت نماز لیلةالقدر و نماز شبی و یکی از ادعیه این شبهای مبارک و پر برکت، شبهایی که امیر المؤمنین را قوم خشک مغز جهول چنان داعشیون زمانه ما به نیت رفتن به بهشت فرقش را شکافتند و به شهادت رساندند، غافل از اینکه نه تنها بهشت را نخریدند که لعنت اول و آخر انسان های عدالت خواه روی زمین را برای خود خریدند و به یقین جهنمی که اسفل السافلین باشد.

در هر صورت دعا و مناجات توفیقی است که هر وقت انسان خدایی پیدا کند، منتی است که خدا بر او نهاده و باید قدر آن را دانست و با افتخار بندگی خود برا ی ربی کریم با تضرع و خاری در درگاهش درخواست خاضعانه نماییم.

ادعونی استجب لکم، ای بندگانم نه ای انسانها پس دعا برای بندگانی است که خدا به آنان عنایت داشته، و جالبتر این که بدون هیچ قیدی می فرماید اجابت می کنم اگر مرا بخوانند!![5] دلیلش هم این استکه خداوند از هرچیزی به بندگانش نزدیکتر است.

که البته باید متوجه باشیم که دعای مستجب نشده دو علت می تواند داشته باشد 1- دعای واقعی نیست و امر مشتبه شده مثل کسی که اطلاع ندارد خواسته اش نشدنی است و از روی جهل همان را درخواست می کند، یا کسی که حقیقت امر را نمی داند و اگر می دانست هرگز آنرا درخواست نمی کرد.2- دعا دعای واقعی هست اما چون تنها با زبان خدا را می خواند و توجه به اسباب عادی یا امور وهمی دارد دعای او مستجاب نیست چرا که می فرماید مرا بخوانید و در ذهنتان هم خطور نکند غیرمرا. [6]

چه بسا قرآن خواند توجه خدا را کمتر از دعا کردن به سوی ما جلب نماید چنانکه در روایت آمده « قل ما یعبؤا بکم ربی لولا دعاؤکم» اگر دعای شما نباشد پروردگار من هیچ اعتنایی به شما نخواهد کرد (مکارم الاخلاق، ص389)

چرا که امام صادق(ع) می فرماید «الدعا یرد القضاء بعد ما ابرم ابراما» یعنی دعا قضا را بعد از آنکه تا حدی حتمی شده رد می کند.[7]

در کتاب خصال ازمعاویةبن عمار از امام صادق(ع) روایت آورده که فرمود ای معاویه به کسی که سه چیز داده شده باشد از سه چیز محروم نمی شود کسی که توفیق و حال دعایش داده باشند، از اجابت محرومش نمی کنند، (ادعونی استجب لکم) و کسی که توفیق شکر نعمتش داده باشند از زیاد کردن نعمتش دریغ نمی کنند،(لئن شکرتم لازیدنکم) و کسی که توکلش داده باشند از کفایت امور او مضایقه نمی کنند(ومن یتوکل علی الله فهو حسبه).

اما دعا نیز آدابی دارد که توجه به آن ما را به مسیر استجابت نزدیک می کند

طهارت (مثل غسل و وضو و این شبها غسل شب های قدر) و روبه قبله نشستن و صدقه دادن و خدا را به عظمت یاد کردن و صلوات بر پیامبر اهل بیت مطهرش و اعتقاد به اینکه خداوند در برآوردن حاجت او قادر است و حسن ظن وامید به اجابت دعا ،

همچنین باید دعا خاضعانه و با تضرع خوانده شود چنانکه می فرماید « واعوه خوفا و طمعا»[8] و عجله نکردن در استجابت دعا چنانکه حضرت موسی و هارون از خداوند خواستند که ثروتی که فرعون برای جلب و کشاندن بنی اسرائیل در اختیار دارد و آنان را از راه خدا منحرف می گرداند از او بگیرد، و خداوند جواب دادند« قد اجیبت دعوتکما» یعنی دعوت شما اجابت شد و امام صادق(ع) می فرماید که این دعا چهل سال بعدش اجابت شده است.

پافشاری و سماجت در دعا نیز از دیگر آدابی است که در دعا وجود دارد چنانکه پیامبر می فرماید « ان الله یحب السائل لجوج» خداوند دعا کننده و خواهنده لجوج را دوست دارد، درعین حال باید به خدا بگوییم که چه میخواهیم، از باب آنکه خداوند دوست دارد از زبان بنده اش بشنود نه اینکه نمی داند، و چه جالب است که دعا دسته جمعی خوانده شود و شبهای قدر فرصتی است برای دسته جمعی خواستن ما از خدا و در دل شب او را بخوانیم در دعای جوشن کبیر ای همراه من در سختی! ای امید من هنگامه مصیبتها! ای مونس من هنگام وحشتم، ای رفیق من هنگام غربتم و... چرا که هیچ جمعیت چهل نفری نیست که خدا را بخوانند مگر این که خداوند استجابت می کند و اگر چهل نفر نبودند چهار نفر ده بار و اگر چهار نفر نبودند یک نفر چهل بار[9].

باید غرورهای کاذب را کنار گذاشت باید همانند کسی که عزیزش از دست داده و بدون توجه به اطراف گریه کرد و زاری نمود، چرا که گریه قلب را رقیق خواهد کرد و دلیل بر اخلاص و مستوجب اجابت دعاست، چناکه امیرالمؤمنین می فرماید گریه چشم و خشوع قلب از رحمت خداست هر گاه چنین حالتی برایتان پیش آمد فرصت را برای دعا مغتنم بشمارید.[10]

ابن فهد معتقد است آدم عاقل بسیار دعا میکند و اصلا دعایش را قطع نمی کند به چند جهت

1-       چون دعا مغز عبادات است

2-      برخوردار از امتیاز دعا، چه بسا بلائی را دفع کند،

3-      زیادی دعا موجب شناخت شخص در آسمانها و در موقع حاجت دعایش رد نمی شود

4-      برخورداری از دعای پیامبر(ص) که فرمود خداوند رحمت کند بنده ای که از خدا طلب می کند[11]

5-      اگر صدا محبوب خدا باشد که چه بهتر و الا باعث رحم خداوندی می شود

6-      فیض محبت الهی، خداوند دوست دارد بنده ای از بندگانش که همیشه دعا کند[12]

7-      تأسی به ائمه(ع) که هیچگاه دعایشان در درگاه الهی قطع نمی شد.

دلا بسوز که سوز تو کاره بکند                           دعای نیمه شبی دفع صد بلا بکند

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار                   که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند.

روایت زیادی از ائمه است که دعا افضل اعمال است و هیچ چیزی بهتر ازدعا در نزد خداوند نیست و منزلتی پیش خداست که تنها با دعا به دست خواهد آمد، دعا کلید رحمت و چرا تاریکی هاست و دوست داشتنی اعمال روی زمین است.[13]

شب زنده داران شب قدر و ای کسانی که خداوند این رحمت و مغفرت را شامل حال شما کرده بدانید که مولای شما امام صادق می فرماید« کل عین باکیة یوم القیامه الا ثلاث، عین غضبت عن محارم و عین سهوت فی طاعة و عین بکت فی جوف اللیل من خشیة »[14] یعنی تمام چشمها در قیامت گریان هستند مگر سه چشم، چشمی که از حرام ها پوشیده مانده باشد، چشمی که در طاعت خدا بیدا بماند و چشمی که در دل شب از خشیة خداوند گریه کند.

خدایا در این شبهای قدر چشمان ما را از بیداری برای خدا و پوشیدن از محارم و گریه در این شبهای قدر گریان بدار. التماس دعا

 

 



[1]. مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، صدرا، ص41، چ49، تهران1390

[2]. طباطبایی همان، ص52. به نقل از نهج البلاغه رسال 31.

[3]. مؤمن،60

[4]. بقره 186و

[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج2، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ص41-42 ، ترجمه سید محمدباقرموسوی همدانی.

[6]. همان،46.طباطبایی،

[7]. مجلسی، بحارالانوا،ج93، ص295.

[8]. اعراف،56.

[9]. مکارم الاخلاق، ج2، ص87، حدیث5.

[10]. مجلسی، بحار، ج93،ص336.

[11]. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص69، حدیث4،

[12]. کلینی، الکافی، ج2، ص478،

[13]. همان، 466،467، بحار، ج93، ص393.

[14]. کلینی، الکافی، ج2، ص482، حدیث4.