قلم

حمله کنندگان به مطهری به جرم حرف نزده!!!!

سلام بر همه دوستان همراه در این سال و سالهای قبل از اینکه وقتتان را در خواندن مطالب این وبلاگ گذاشته بودید متشکرم

اما این روزها و اتفاقات آخر سالی گاهی حرکاتی از عده ای سر می زند که نظاره گر بیرونی با هر معیاری می سنجد برایش قابل سنجش نیست.

در حالی که نه تنها در این سال که در سالهای قبل از طرف مقام معظم رهبری از دست اندر کاران دانشگاهی و دانشجویی و حوزویان که کرسی های آزاد اندیشی را می توانند بر گزار کنند و نکرده اند گلگی ها  شده است البته نه بخاطر اینکه چرا چنین برگزار می شود؟ بلکه بخاطر این موضوع که چرا برگزار نمی شود و وقتی برگزار می شود چرا عده ا ی هستند که حرفهای همدیگر را تأیید می کنند (قریب به مضمون)

خوب یک عده اما که مصلحت را خود تشخیص می دهند!! و اینکه مقام معظم رهبری تکلیف خودش  انجام می دهد و ما تکلیف خودمان!!! نه تنها مانع اصلی کرسی آزاد  اندیشی شده اند که ظاهرا هر کس حتی اطلاعیه اش  را هم بزند باید به باد کتک گرفته شود!! عده ای که خودبرتر خواندگانی هستند که حتی نیازی به دستور از بالا ندارند، حال بماند این عده که دغدغه اصلیشان آزادی بیان است و مانع ایجاد کردن برای آن از کجا یهویی جمع می شوند و امکانات لازم را نیز دارند بماند!!

وقتی نگاهی به انقلاب اسلامی و تئوریسن های آن داریم حتی روشنتر از همه چیز، فرمایشات مقام معظم رهبری، هیچ دلیل قانونی و اخلاقی برای این افراد پیدا نمی شود که بزنندو بکوبند و در روند و بعد متأسفانه یک عده هم به حمایت از آنها آنان را متدینی بنامند که عشق اسلام دارند!! برای اینان که هر لحظه رگ غیرت دینیشان به متورم می شود لازم است این تمثیل را از زبان علامه مطهری بشنوند که ،

شهید مطهری در کتاب فلسفه اخلاق حکایتی را چنین نقل می کند که روزی مردی به مرغ فروشی رفت و خروسی خرید به دو قران، به خانه برد و خانم این مرد تا خروس را دید خودش را پنهان کرد و به قولی رو گرفت و گفت این چیه آورده ای خانه؟ آخه مرد؟! کسی که غیرت داشته باشد و زن در خانه داشته باشد خروس به خانه می آورد؟! مرد نگران شد و خروس را برد پس بدهد مغازه دار گفت مگر گران است و ... مرد گفت نه فقط می خواهم پس بگیری ، مغازه دار گفت تا دلیلش را نگویی پس نمی گیرم، مرد گفت حقیقتش خانم من چنین اعتقادی دارد، مغازه دار گفت پس می گیرم ، ولی بدان خانم شما یک زنی است که اصلا عصمت و عفت ندارد که ا ین جور گزارف و گز نکرده به اصطلاح پاره می کند، زنی که با عفت باشد هیچ وقت از خروس رو نمی گیرد.(فلسفه اخلاق،چ23، 1381، ص81) .

القصه حکایت این افرادی است که همه چیز را به اسم غیرت دینی و غیرت ولایی به باد استهزاء و کتک می گیرند.