دو تصمیم سرنوشت ساز
دو تصمیم سرنوشت ساز ملی اسلامی
روزهای آغازین آذر ماه برای جامعه ایرانی ما مخصوصا آنهایی که دغدغه ای از نوع دین ،فرهنگ وسیاست داشتند دارای بیم وامیدهایی بود در نگاه اول و نگاه عام تر تمام نگاه ها به وین و مذاکرات هسته ای بود که دیپلماتهای ما در این مذاکرات به چه نتیجه ای می رسند و آیا کشورهای غربی که از ابتدا با روحیه استکباری رشد یافته اند حاضرند حداقل حقوق هسته ای ما را به رسمیت بشناسند یا خیر؟! روزها خبرنگاران داخلی و خارجی از حدس و گمان صحبت می کردند و وزرای خارجه 5+1 نیز با رفت و آمدها و مخفی کردن مذاکرات دلشوره وهیجانی بیشتر به میان خبرنگاران و جوامع درگیر این ماجرا تزریق می کردند.
تا آنکه دیروز و دیشب خبرها از هتل محل استقرار درز پیدا کرد و جوامع درگیر را به یک مدت هفت ماهه دیگری فرا خواندند! ما به دیپلماتهای خود اعتماد داریم و آنان را شیران میدان نبرد با استکبار و استعمار در این موقعیت حساس می دانیم کسانی که به تنهایی در مقابل پنج کشوری که خوی استکباری آنان خودشان را نیز دچار عذاب وجدان کرده و به همین علت است که گاه و بی گاه سیاستمداران کار کشته و با تجربه تر آنان بیان می دارند که باید ایران به حقوق هسته ای خود که حداقل حقوق است برسد از طرفی دیگر وقتی خود می بینند تمام این کشورها و حتی جرثومه فساد رژیم اشغالگر نیز دارای سلاح هسته ای هستند، و کشوری مثل ایران که حتی در دفاع هشت ساله اش از سلاح شیمایی نیز بر علیه طرف درگیر خود استفاده نکرده و در حالی که صدام پدر خوانده گروه داعش از هر نوع سلاح شیمایی بر علیه مردم و رزمندگان میدان جنگ حتی مردم خودش استفاده کرده ، چگونه می شود آنرا متهم کرد که به دنبال سلاح هسته ای است؟؟!!! در هر حال قاعده و قانون بین المللی است که ما ناچار باید از آن تبعیت کنیم هر چند قانون گذاران این قوانین خود نفهمیدند که کشورهایی با در دست داشتن هزاران کلاهک هسته ای چگونه می توانند حافظ و مجری این قانون باشند!!
به هر حال اینجا دیگر نوبت ملت، رسانه ها، صدا و سیما! و فضای مجازی است که با تمام قوا به حمایت از کشور مظلوم خود و دیپلماتهای پر تلاش خود دست به کار شده و خواهان بدست آوردن حقوق خود باشند و ظمن حمایت از این ژنرالهای میدان، زیاده خواهی ها و زورگوییهای طرف مقابل را به صورت یک کمپین پاسخ گویند، چرا که ملت ایران نه دنبال زور گویی و زیاده خواهی خواهد بود و نه حلقه بندگی و بردگی به گردن خویش خواهد انداخت، ملت ایران همچنان که خود صلح دوست و اهل گفتگو است، همچنانکه اخلاق کریمه دارد، در هنگامه زیاده خواهی طرف همانند هشت سال دفاع مقدس آنان را جوابی دندان شکن خواهد داد.
ایران و ایرانی نه تنها روحیه ای صبورانه و تسامح و تساهل دارد به وقت خود نیز صدای هیهات من الذله پیشوای خویش را با تمام وجود عمل خواهد کرد.
اما مسئله دیگر که مسئله ی جهان اسلام است، مسئله ای که کفریون و کفار دست به دست هم داده تا ریشه جهان اسلام را به اسم خود اسلامیان بخشکانند، و مزدورانی که خود را بالاتر از خدا دانسته و وظیفه هدایت همه جوامع را بر خود با هر وسیله ای جایز می دانند، نوادگان قوم لوط و دست پروردگان قوم صهیون، همانانی که از اسلام تنها اسمش را یدک می کشند و همانانی که از انسانیت فقط نامش را دارند، اینهایی که زبان زور و تزویری که با پولهای صهیون و انگلیس و آمریکا به دست آورده و در شهرهای اسلامی پیاده نظام بی نام و نشان کافران شده اند تا مسلمانان را که به اصطلاح خود کفار می دانند از بین ببرند،و..
. با ابتکار دو مرجع تقلید بزرگ(آیت الله مکارم و آیت الله سبحانی) و آگاه به زمان در مبارزه با التقاط و خوارج، علمای جهان اسلام در شهر مقدس قم گردهم آمده و برای این حلقه بگوشان شیطان و صیهونیسم از یهود و مسیحیت چاره ای بیاندیشند و مسلمانان را از خطر این افراط گرایی آگاه نمایند، اجلاسیه با بیمها و امیدهایی هم برای برگزارکنندگان و هم برای جامعه اسلامی بخاطر دست یافتن به یک نتیجه ای کار آمد و دلشوره هایی برای آرام برگزار کردن آن به اتمام رسید و قطع نامه پایانی آن که خط بطلانی بود بر افکار اختلاف افکنان بین دو مذهب اسلامی( شیعه وسنی) که با دامن زدن به موارد اختلافی تلاش داشته و دارند از آب گل آلود ماهی خویش را صید کنند، بود، و کفریون و افراطیون را از جامعه اسلامی نه تنها خارج از اسلام دانسته که غلامان حلقه به گوش شیاطین انسی و جنی دانسته که جز بدنام کردن اسلام و مسلمین و جز کمک به صهیونیسم جهانی(از یهود ومسیحیت) در اسلام هراسی نفعی به حال اسلام و مسلمین نداشته و ندارند هر چند ممکن است نیروهای رده پایین آنها با آن گرایش های خاص مسلمانی خود و با اعتقاد به کمک به اسلام چنین بازیچه قرار گرفته اند خود در جریان این همه خیانت به اسلام به نام اسلام نباشند، اما افرادی چون ابوبکر بغدادی که افسر ارتش صدام بوده خود می داند که چه آشوبی به پا کرده و خود می داند که چنان دودی به چشم مسلمانان فرو کرده که نه چنگیز، بلکه تمام کسانی که در صدد نابودی اسلام بودند چنین کاری نکرده و نمی توانستند بکنند.
توافقات هسته ای
به نام هستی بخش خرد
این روزها و هفته ها و ماه ها و سالها همه حکایت از یک مسئله اصلی دارد که نه تنها کشور ما که چند کشور دیگر را نیز درگیر کرده است، کشورهای غربی که نگران پیشرفت علمی کشورما هستند، به این معنا که آنان از باب قلدر مآبیشان که نباید هیچ چیزی بر خلاف آنچه ما می خواهیم صورت بگیرد ! حتی اگر قرار هست پیشرفت علمیی هم صورت بگیرد باید تحت کنترل و نظر ما باشد!! به هر بهانه ای در صدد سنگ اندازی در مذاکرات صلح جویانه و آبرو مندانه برای دو طرف هستند، گاهی در لابی صهیونیستی آنان و گاه در مبارزات داخلی خود ، از جمله مبارزات داخلی آمریکا بین جمهوری خواهانی که جز منطق زور سیاستی را در پیش ندارند، و دموکراتهایی که با پنبه طرف را قبض روح می کنند، یا لابی صهیونیستی که با وجود جمعیت کم این یهودیان متعصبی که حتی از جامعه یهودی خود نیز شرم ندارند، تا روباه مکار و دیگر سگها و گربه هایی که در اطرافشان جز جویدن گوشت یک آهو به چیزی فکر نمی کنند، تا کشورهای همسایه که همانند بعضی از زنان و مردان یک شب نشینی حسادتشان به اوج رسیده و به هر صورتی که هست دست به کارشکنی یا پاپوش درست کردن برای آنکه مانعی در پیشرفت مذاکرات هسته ای کشورمان ایجاد کنند.
همه یک هدف دارند و آن مانع تراشی برای حضور قدرتمندانه کشورمان در عرصه علم و فن آوری هسته ای، در این بین منطق ایران جز پیشرفت بر مبنای قوانین و قواعدی نیست که نظام بین الملل به ظاهر آنرا قانون کشورهای عضو نام نهاده اند، اما این کشورها هنوز در قرن نوزدهم زندگی می کنند و تمام کشورها را طعمه خود دانسته و به هر نحوی شده نباید این طعمه را از دست داد!!!
اما از داخل نیز کسانی هستند که به اسم درست بودن پیش بینی های خود همان کاری را می خواستند صورت بگیرد که لابی صهیونیست و کشورهایی که چشم پیشرفت ایران را ندارند.به هر حال به قول معروف باید گفت روحانی متشکریم شما تمام تلاشتان را کردید و واقعا دغدغه این مردم و نظام داشتید، و اگر نظام زر و زور و تذویر از کشورما چیزی غیر از آنچه حالا می خواهد، می خواست باید تعجب می کردیم.
اگر این مذاکرات به نتیجه برسد که باید به مردم ایران تبریک گفت، هر چند تازه کشورما به سالهای قبل از هشتاد و چهار خواهد رسید از نظر برنامه ریزی، و تحریم های ظالمانه، اما از لحاظ مسائل هسته ای پیشرفتهایی داشته ایم و باز هم باید مواظب دشمنی دشمنان بود، اما پیشرفت سیاسی آنرا باید پیروزی بزرگی برای ملت دانست، اما اگر به هر دلیلی این مذاکرات در موعد مقرر به نتیجه نرسد، علاوه بر مشکلاتی که برای شرکای تجاری ایران در کشورهای اروپایی بوجود خواهد آ مد، چرا که از طرفی دیگر روسیه نیز آمریکا به تحریم شدگان افزوده و این برای کشورهای اروپایی مناسب نخواهد بود در یک زمان دست از دو مشتری یا دو وارد کننده منبع بکشد، از سوی دیگر وجود داعش نیز فرصتی برای ایران است تا قدرت خود را در مهار این جرثومه فساد به رخ مدعیان مبارزه با تروریسم بکشاند
بر فرض درست بودن ادعاهای گروه شش، که سخت بودن مذاکرات و عدم پیشرفت در آن و اینکه مطمئن باشیم این شعارهای و اربده کشی ها مصرف داخلی نبوده و واقعیات مذاکرات است، جامعه ما با اجماع بیتشری به سمت آنچه خود تصمیم دارد می تواند پیش برود، حالا کشورما و جامعه ایرانی ما به بعضی از واقعیات بیشتر شناخت پیدا کرد.
تا قبل از این عده ای فکرشان آن بود که چه بسا با مذاکرات بتوانیم مانع زیاده خواهی و زورگویی آنان باشیم، از جمله نگارنده خود بر این عقیده بود اما حالا این ایران است که دست برنده در مذاکرات را دارد چرا که تمام همکاریهای لازم را داشته و تمام قواعد را رعایت نموده است و کشورهایی که خود را حاکم جهان دانسته!!!! در برابر افکار عمومی حداقل ایرانیان نقاب از چهره برداشته و لباس میش از تن در آورده و گرگ بودن خود را به رخ ایرانیان و جهانیان کشیده اند.
حال این جامعه ایرانی است که با تمام توان می تواند با اعتماد به دولت خود، مراحل تصمیم گیری دیگری داشته باشد، هر چند حربه داعش از طرف کفر و تکفیر همچنان یک روی دیگر است که کفار آنرا در موقع مناسب رو خواهند کرد و دوباره آنان را با عنوان دیگری تجهیز کرده تا بتواند با جانهای مفتی که قصد بهشت رفتن دارند!! موانعی به اصطلاح خودشان برای پیشرفت و توسعه کشورمان ایجاد نماید.
اما همت مردم عزیز و بزرگوار است که نشان دهد به پیام آسمانی این ماه عمل خواهد کرد که «هیهات من الذله» و اینجاست که جامعه ایرانی باید همانند آرش کمان خود را از نیام کشیده و هر گونه ا ربده گویی را از طرف دشمنان پاسخی قاطع دهد.
مترو در چند ایستگاه ازنگاه غرفه دار
ساعت ورودی ایستگاه مترو قیطریه هشت صبح را نشان می داد، فضای آرام صبحگاهی تنها با تق و توق و تلپ و تالاپ پای مسافرین و نفس های بریده بریده ای که بر خلاف جهت در حرکت بودند، با کیس و کیس صدای پله برقی در هم آمیخته بود، چهره های مسافرین اما ترکیبی از شادابی و گرفتگی خود نمایی می کرد، داخل ایستگاه مترو هیچ صدایی به گوش نمی رسید جز همان صدای پای منتظرین قطار.
صدای قطار شهری از حکایت از نزدیک شدن او به ایستگاه داشت، جوش و خروش مسافرین با حرکت به سوی قطار نشان از هیجانی بود که برای عقب نماندن و یا پیدا کردن صندلی داشت، صدای صوت قطار و اعلام اینکه ایستگاه بعدی شهید صدر است با صدای فروشنده های نوجوان در هم آمیخت، نوجوان آدامس فروش از طعمهای مختلف آدامسها سخن می گفت تا بتواند تو جهی را به خود جلب نماید، اما ظاهرا خریداری پیدا نکرد و در واگن گم شد.
فضای قطار روشن و بر خلاف درب آن که صدای آن حاکی از مشکل فنی یا فرسودگی داشت جای مناسبی برای مطالعه بود ، مسافران هر کدام در دنیای خودشان بودند ومثل دانه های تسبیح به بند فضای قطار شهری متصل بودند اما اذهان و نوع نگاه های حکایت از جزیره های پرا کنده ای بود که جمع شدنشان و نقطه اشتراکشان تنها رسیدن به مقصد، جوانی که هم صندلیم بود در حالی که دو دست را بر گونه های خود گذاشته بود و زانوانش ستون آرنجش کرده بود آه های عمیقش حکایت ازنگرانی عجیبی داشت آقایی که از ابتدای ورود به من خیره شده بود با نگاههای من، نگاهش را می دزدید، کتابی که در دست داشتم بهانه ای بود تا حواسم را به اطراف جمع کنم با هر بار توقف، آگهی های تبلیغاتی در ایستگاههای مترو حتی دیواره ریلهای را نیز به خود مزین کرده بودند.
عده ای از مسافرین به آسمان خیره می شدند، عده ای به زمین، عده ای به اطراف و با دیدن یک آخوند(روحانی) در مترو نگاه های خود را به طرفش می چرخاندند و با نیشخندی نوازشش می کردند، و عده ای خود را جمع می کردند و عده ای نیز ابروانشان را به رقص در می آوردند، بلند گوی قطار نیز این جماعت را گاه به تحرک وا می د اشت و با اعلام ایستگاه متوقف شده یا ایستگاه بعدی عده ای را به سمت درهای خروجی خود فرا می خواند.
ایستگاهها هر کدام به ظاهر نشان از وجود دست فروشانی داشت که ایستگاه ها را به نحوی بین خود تقسیم کرده بودند به هر حال در ایستگاه شریعتی بود که صدای دست فروش جوانی به گوش رسید که برای فروش دیکشنری های دوهزار تومانی خود دوبار طول واگن را پیمایش کرد. دیگری اما از انواع خوش بو کنندهای دهان و دندان می گفت، نا خداگاه یا این جمله تبلیغی افتادم که «خمیر دندان بابونه ، چشمو نمی سوزونه».اما در این فضای سکوت و اضطراب جرأت یک لبخند نیز از خود سلب کرده بودم.
چهره ها اما دیدنی هستند، چشمانی را می بینی که با تمام توان به تو خیره شده اند، اما با یک حرکت و چرخش اعضای بدن ، نگاه از تو دزدیده می شود و انگار به هیچ عنوان شما را ندیده است، دیگری با لبخند تو است که متوجه حضور دیگری در مقابل خودش می شود. ایستگاه مصلی دو جوان (خانم و آقا) سوار شدند و با دیدن یک آخوند در قطار به سمت انتهایی واگن حرکت کرده و پشت به جمعیت شروع به گفتن و خندیدن کردند، که با این نوع نگاه به زندگی زناشویی در این محیط جایی برای تحسین و ستایششان نبود، هر چند همین هم غنیمتی بود در فضای سکوت و بی حالی قطار شهری.
ایستگاه شهید بهشتی اعلام شد و ما باید برای رفتن به نمایشگاه مطبوعات پیاده می شدیم، بعد از پیاده شدن با ماشینهای ون که هر لحظه مسافرین را از ایستگاه به داخل مصلی و نمایشگاه می بردند به نمایشگاه قدم گذاشتیم و در دنیای مطبوعات که شاید از این گونه مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه خود بی خبر یا کم خبرند داخل شدیم.
مناظره جالب نماینده ایران و آمریکا
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
رابرت آینهورن، مذاکره کننده هستهای پیشین آمریکا و حسین موسویان، مذاکره کننده هستهای پیشین ایران در مناظرهای در دانشگاه PUC-RIO در ریودوژانیرو برزیل که با حضور مقامات فعلی و پیشین هستهای آمریکای لاتین، آمریکا، اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برگزار شد درباره مذاکرات هستهای و توافق احتمالی جامع سخنرانی کردند. به گزارش جماران به نقل از ایسنا، آینهورن در این کنفرانس گفت: توافق جامع نهایی تا 24 نوامبر (3 آذر) حاصل نخواهد شد اما دو طرف میتوانند روی محورهای اصلی توافق کنند. اوباما برای حصول توافق جدی است منتهی باید در ظرفیت غنیسازی محدودیت باشد و دوره اجرای قرارداد نیز طولانی باشد. این معاملهای است که اوباما میخواهد. او ادامه داد: آمریکا آماده است کلیه تحریمهای یک جانبه خود شامل تحریمهای نفتی، بانکی و مالی که مربوط به مساله هستهای است را فوری و بلافاصله بعد از امضاء توافقنامه تعلیق کند. از این رو در فاز اول و فوری تعلیق تحریمها معقول است. رفع تحریمها توسط کنگره آمریکا به زمانی موکول میشود که IAEA (آژانس) تایید کند که ایران به کلیه تعهداتش عمل کرده است و این یک دوره طولانی خواهد بود. اما تکنولوژی مدرن هستهای در اختیار ایران قرار خواهد گرفت. ملت ایران ملت بزرگی است و حق دارد تکنولوژی مدرن هستهای داشته باشد. پژوهشگر فعلی موسسه مطالعاتی بروکنگیز در مورد موضوع اتهامات نظامی اظهار کرد که این موضوع از مسائل مهمی است که حل آن طول میکشد و وظیفه IAEA است و نیازمند دسترسیهای فراتر از پروتکل الحاقی است و تا این موضوع حل نشود، لغو تحریمها حل نمیشود. آینهورن گفت: نظر آمریکا برای دوره طولانی اجرای توافقنامه، اعتماد نداشتن به ایران است و بنابراین اعتمادسازی زمان نیاز دارد. همچنین حسین موسویان در این مناظره گفت: اگر قرار باشد توافق نهایی در چارچوب معاهده NPT باشد، این توافق تا 24 نوامبر 100 درصد دست یافتنی است. اما کلیه درخواستهای فعلی قدرتهای بزرگ که موجب طولانی شدن قرارداده شده به خاطر این است که این درخواستها فراتر از مباحثی NPT هستند. هر چه که دوره توافقنامه طولانیتر باشد و محورهایش بیشتر خارج از NPT باشد، چنین توافقی آسیبپذیرتر، شکنندهتر و ناپایدارتر خواهد بود. اگر آمریکا و قدرتهای بزرگ حس نیت داشته باشند، دو طرف میتوانند کل تعهدات خود را در شش ماه عملیاتی و تمام کنند در حالیکه آمریکا دنبال یک دوره 20 ساله است. وی ادامه داد: مشکل اول این است که کنگره آمریکا در مورد لغو تحریمها تصمیم میگیرد و نه دولت آمریکا، رییسجمهور آمریکا میتواند تعلیق کند، اما نمیتواند لغو کند. این بدان معنی است که تیم مذاکرهکننده آمریکا حداکثر اختیاراتش در محدوده تعلیق تحریمهاست. در حالیکه قدرتهای بزرگ از ایران میخواهند تعهداتش را فوری و در زمان کوتاه انجام دهد. حالا اگر ایران تعهداتش را انجام داد و IAEA هم تایید کرد، هیچ ضمانتی وجود ندارد که کنگره با لغو مصوبات تحریمها موافقت کند. از این رو ایران نباید توافقنامهای را امضاء کند که سرنوشت لغو تحریمها در آن نامعلوم و زمان آن هم نامشخص باشد. این دیپلمات با سابقه پیشین ایران اظهار کرد: اگر اراده سیاسی و حسن نیت در قدرتهای بزرگ وجود داشته باشد، موضوع اتهامات نظامی را میتوان ظرف دو ماه حل کرد. او اضافه کرد: آژانس موضوع مصر و کره جنوبی را حتی به شورای امنیت گزارش هم نکرد چون متحد آمریکا بودند، اما مساله ایران را نه تنها به شورای امنیت ارجاع کرد، بلکه تحریمهای ظلمانه نیز علیه ایران وضع شد. البرادعی در مهر 82 به ایران آمد و به ما قول داد که تعریف تعلیق از نظر IAEA به معنی "تزریق نکردن گاز به سانتریفیوژهاست". وقتی ما توافق سعد آباد را به خاطر اطمینان از قول البرادعی در تعریف تلعیق امضاء کردیم، یک ماه بعد یک نامه غیررسمی و بدون امضاء از آژانس برای ما فاکس شد که تعریف موسع و بسیار گستردهای شامل تعلیق ساخت و نصب سانتریفیوژ داده شده بود. وقتی از البرادعی پرسیدیم گفت، این تعریف به خاطر فشار سیاسی غرب است. اگر مساله بین ایران و آژانس بود، حداکثر تقاضای آژانس اجرای پروتکل الحاقی بود بنابراین این مساله میتوانست ظرف دو ماه حل شود، نه این که 11 سال طول بکشد. موسویان گفت: بیاعتمادی دو طرفه است. صدام علیه ایران سلاح کشتار جمعی استفاده کرد و تکنولوژی و تجهیزات آن را آمریکا و اروپا به صدام داد که موجب کشته و زخمی شدن حدود 100 هزار ایرانی شد. اما ایران به خاطر اعتقادات دینی مقابله به مثل نکرد. لذا این ایران است که قربانی سلاح کشتار جمعی با حمایت آمریکا بوده است.
جواب علی مطهری به آیت الله حائری
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیت الله حائری شیرازی دامت برکاته
سلام علیکم
نامه جنابعالی را در رسانهها دیدم و به دقت مطالعه کردم. از حسن توجه شما به عنوان یک عالم روشنبین اسلامی به مسائل و معضلات اجتماعی و سیاسی، که معمولا اقران حضرت عالی از ورود به آنها پرهیز میکنند و احیانا آن را در شأن خود نمیدانند، خرسند و مسرور شدم گرچه این امر مسبوق به سابقه است و قبلا نیز مطالب ارزشمندی در موضوع نظام خانوادگی اسلام برای رفع مشکلات جامعه خصوصا جوانان فرمودهاید و البته این، روش علمای ربانی است که صرفا از روی نصح و خیرخواهی و انجام وظیفه دینی خود وارد این میدانها می شوند و از ملامت ملامت کنندگان نمی ترسند. ورود علمای منصف و خوش سابقهای مانند حضرت عالی به موضوع فتنه سال 88 میتواند آن را از بن بست خارج کند و وحدت و همدلی را به جامعه بازگرداند.
در تعلیل نوشتن نامه به اینجانب فرموده اید: «دیدم شما از دعوت مردم به خیابان در سال 88 دفاع میکنید» و سپس آن را با توجه به شرایط جامعه ما خلاف عقل اجتماعی دانستهاید.
من به یاد ندارم که در مصاحبهای یا نامهای و یا نطقی از دعوت مردم به خیابان در آن ایام دفاع کرده باشم بلکه همیشه خلاف آن را گفته ام اما همواره تأکید کردهام که اگر مردمی به طور طبیعی و خودجوش به موضوعی اعتراض داشته باشند باید بتوانند حرف خود را در قالب تجمع یا راه پیمایی بزنند و صداوسیما و سایر رسانهها وظیفه دارند آن را منعکس کنند. اصل بیست و هفتم قانون اساسی میگوید: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
پس از انتخابات سال 88 به دلیل نوع رفتار یکی از کاندیداها از چند ماه قبل خصوصا رفتارش در مناظره کذایی و نیز نوع اعلام نتیجه انتخابات و همچنین ادعای پیروزی کاندیدای دیگر، عده قابل توجهی از مردم اعتقاد به تقلب پیدا کردند و اعتراضاتی صورت گرفت. ما به جای آنکه این آتش را مهار کنیم و درجه هیجان طبیعی برآمده از رقابتهای انتخاباتی را پایین بیاوریم، برای پیروز انتخابات جشن ملی گرفتیم و در آن جشن کاندیدای پیروز حضور پیدا کرد و سخنان تحریک آمیز به زبان آورد. گویی برنامهای بود برای آنکه معترضان تحریک شوند. روز بعد مردم معترض برای پاسخگویی به آن جشن ملی به طور طبیعی و بدون آنکه دستوری دریافت کرده باشند.
- گرچه ممکن است کاندیداهای معترض به اصرار مردم سخنی گفته باشند - راه پیمایی آرام کردند که البته در پایان آن و زمانی که راه پیمایان متفرق می شدند اتفاق تلخی افتاد که منجر به کشته شدن چند نفر شد. در اینجا طرفین یکدیگر را متهم میکنند.
از جنابعالی سوال می کنم: اگر بعد از آن مناظره کذایی عکسالعمل مقتضی و قانونی از طرف مسئولان امر مانند شورای نگهبان نشان داده می شد و پس از شروع اعتراضات نیز به جای اعلام جشن ملی برای کاندیدای پیروز، موضوع منازعه به نظر شورای نگهبان موکول میگردید تا در فاصله زمانی مقرر هیجانها فروکش کند آیا اساسا فتنهای با این وسعت اتفاق می افتاد؟
پس نباید اقدامات طرف مقابل را نادیده گرفت و اشکال را در عدم رشد اجتماعی و سیاسی مردم دانست و گفت: «دعوت مردم به راهپیمایی آرام در پاریس و لندن با عقل اجتماعی سازگار است چون آنجا خاورمیانه نیست. مردم قرنها با حقوق اجتماعی خود زندگی می کنند.»
من این مطلب را قبول ندارم. معتقدم مردم ایران پس از انقلاب اسلامی رشد قابل توجه اجتماعی و سیاسی پیدا کردهاند و دعوت مردم به راه پیمایی آرام نه تنها در پاریس و لندن بلکه در تهران و سایر شهرهای ایران نیز با عقل اجتماعی سازگار است، به شرط آنکه ما هر اعتراض مدنی را براندازی نظام معرفی نکنیم و بلافاصله منتسب به آمریکا و انگلیس و اسرائیل ننماییم بلکه آن را نشانه آزادی بیان و پیروی از سیره علی علیهالسلام در نقد حاکمان بدانیم. تا زمانی که ما نظام را مانند یک نهال لرزان و متزلزل تصور میکنیم که با هر نسیم اعتراضی به این سو و آن سو میرود و در نتیجه از هرتجمع و راه پیمایی هراس داریم، مطلب همان است که جنابعالی می فرمایید یعنی دعوت مردم به راه پیمایی آرام در ایران با عقل اجتماعی سازگار نیست، با این تفاوت که شما می گویید علت آن این است که مردم رشد کافی اجتماعی پیدا نکرده اند و من می گویم علت این است که برخی مسئولان تحلیل درستی از جامعه ایران ندارند و از قوت و استحکام نظام جمهوری اسلامی بی خبرند؛ لذا هر اعتراض مدنی را نقشه ای برای براندازی نظام می دانند.
ریشه نظام جمهوری اسلامی در ایمان اسلامی مردم ماست و این ایمان چیزی نیست که به آسانی سست شود. همان مردمی که انتقادهای فراوان اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دارند آنجا که پای دفاع از نظام اسلامی به میان می آید وارد میدان می شوند و آماده فداکاری هستند چون معتقدند این نظام از هر نظام دیگری بهتر است گرچه نیاز به اصلاح دارد.
فرموده اید: «با توجه به حادثه حزب جمهوری اسلامی چه توقعی دارید که در یک راهپیمایی میلیونی به وسیله عوامل نفوذی خسارتهای جانی و مالی پیش نیاید؟ عقل اجتماعی می گوید این کار درست نیست.»
با این منطق، در جمهوری اسلامی اساسا هرگونه تجمع و راه پیمایی و اعتراض امکان پذیر نیست چون ممکن است منافقین یا گروه های معاند دیگر حادثه بیافرینند، و اصل بیست و هفتم قانون اساسی نیز یک حشو زاید بوده و صرفا برای نمایش دموکراسی است و قابل اجرا نیست.
اولا شرایط اول انقلاب را که منافقین مسلح در خیابانها رفت و آمد می کردند نباید به امروز تسری بخشید و به این وسیله حقی از حقوق مردم را که در قانون اساسی و شرع مقدس و سیره اولیاء دین به رسمیت شناخته شده است، یعنی حق نقد و انتقاد و نصیحت ائمه مسلمین به صورت آشکار را از آنها سلب کرد. ثانیا حفظ امنیت در اجتماعات و راه پیمایی ها اگر طرفین بخواهند، کار ساده ای است. مسئله این است که یک طرف نمی خواهد موضوع اعتراض و انتقاد آرام پا بگیرد.
فرموده اید: «مسئله ای که باید با حضور کارشناسان حل شود (شبهه تقلب) وقتی به مردم واگذار شود مصیبت بار خواهد بود.» حرف درستی است اما وقتی به جای موکول کردن موضوع به نظر شورای نگهبان، اعلام جشن ملی می شود، به این معنی است که مسئله تمام شده و نظر شورای نگهبان نیز معلوم است. پس معترضان به کجا پناه ببرند؟ در این شرایط، اعتراض آنها مسموع و فرمان عقل اجتماعی است.
اما عامل اصلی و حلقه مفقوده ای که باعث تداوم و پایان نیافتن مسئله فتنه سال 88 و موجب اظهارنظرهای شاذ شده است که یکی غیرمنصفانه سران معترضان را به موسولینی تشبیه میکند و جنابعالی حکیمانه به عقل اجتماعی متوسل میشوید این است که ما نمیخواهیم اعتراف کنیم که در این واقعه خطاهایی نیز از طرف برخی مسئولان صورت گرفته است و این مبتنی بر آن است که ما جمهوری اسلامی را در هالهای از قدس و در عالم ملکوت فرض میکنیم که نمیتوان خطایی را به آن نسبت داد. گرچه هر چیزی که رابطه و نسبتی با اسلام پیدا می کند از قداست برخوردار می شود اما مقدس بودن به معنی خطا ناپذیر بودن و نقد ناپذیری نیست. این امر خلاف عقل و خلاف سیره علی علیه السلام است که منادی نقد پنهان و آشکار حکومت بود و خلاف نظر امام خمینی(ره) و شهید آیت الله مطهری و رهبر گرامی انقلاب است.
پس بیاییم ضمن آنکه کاندیداهای معترض را در اصرار بر ادامه اعتراضات مقصر معرفی می کنیم که باید زودتر تکلیف مسئله را روشن می کردند تا موجب سوءاستفاده دشمنان خارجی نشود، قبول کنیم که اشتباهاتی نیز از طرف برخی مسئولان صورت گرفت که معد و زمینهساز و دامن زننده به فتنه شد. با این نگاه مسئله قابل حل است چون عدالت و انصاف حاکم است و هرکس به حق خود می رسد اما اگر لجاجت و خودخواهی حاکم باشد این موضوع به یک غده چرکین برای جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد.
بنابراین در این که دعوت به استمرار اعتراض نوعی پذیرش تفریق است با شما همداستانم؛ گرچه سران معترضان برآنند که پس از سخنان مقام رهبری در نماز جمعه 29 خرداد سعی وافری برای لغو راه پیمایی 30 خرداد مبذول داشته اند که به دلیل فرصت کم به طور کامل موفق نشده اند. به هرحال بسیاری از این مسائل با گفت و گو و اجازه دفاع دادن به متهمان قابل حل است به شرط آنکه صراحت به خرج دهیم و از مصانعه و ملاحظه کاری و رودربایستی پرهیز نماییم چنانکه امام علی علیه السلام فرمود: انما یقیم امرالله من لا یصانع و لایضارع و لا یتبع المطامع.
مطلب آخر این که فرموده اید: «وقتی دیدم امام صادق علیه السلام می گوید انتظار دارم از دوست مظلومم که به دوست ظالمم بگوید: یا اخی أنا الظالم حتی یقطع التهاجر (برادرم! من ظالم هستم، تا کدورت از بین برود) برایم سنگین بود اما وقتی دیدم ماشینی در خط ما می آمد و راننده حق خود را به او داد و راه را به او واگذار کرد تا تصادف نشود، معنای مطلب آن حضرت را فهمیدم. آیا همین عقل اجتماعی که رانندگان خبر دارند و راه را به ناحق می دهند تا تصادف نشود، نباید الگوی ما در رفتار با طرف ما در میدان سیاست باشد؟» و بعد استناد به رفتار هارون علیه السلام و امام علی علیه السلام در گذشت از برخی مسائل به خاطر وحدت امت فرموده اید خصوصاکه آنجا بحث حق و باطل مطرح بوده و اینجا چنین نیست و به طریق اولی باید وحدت را حفظ کرد.
ظاهرا نصیحت حضرتعالی متوجه هردو گروه است که به خاطر موضوع مهمتر یعنی وحدت و عدم تفرق در مقابل دشمنان خارجی باید از حق خود گذشت، که نصیحت درستی است اما به نظر می رسد حدیث امام صادق علیه السلام ناظر به حقوق فرد است نه حقوق اجتماع و حق الناس، و این دو با هم خلط شده اند. سیره پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین نیز همین را تأیید می کند. آنها در مسائل فردی نرمش داشتند و از حقوق خود می گذشتند اما در مسائل اجتماعی صلابت داشتند و از حقوق اجتماع نمی گذشتند. گاهی کوتاه آمدن در مقابل ظالم به تجری او و ادامه ظلم منتهی می شود. امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق از خدا قدرت برای دفاع از حقوق اجتماع و در مقابل، توانایی برای نیکی کردن به کسانی که به او بدی کردهاند می خواهد، یعنی حوزه حقوق اجتماع و حقوق فرد از یکدیگر تفکیک شده است.
در پایان بار دیگر از توجه حضرتعالی به مسائل اجتماعی و دغدغه نسبت به سرنوشت جامعه و آینده انقلاب اسلامی و نامه روشنگر و راه گشای آن عالم دلسوز و مصلح تشکر میکنم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
17 آبان 93»
وقتی اهداف امام را نشناخته ایم
هیهات من الذله
قسمتی از پیام حماسه ساز کربلا است که اگر تنها به این بعد قیام دخیل ببندیم نه تنها یاری گر این پیام ساز نخواهیم بود که همانند یک کاریکاتورساز دستها یا زبان یا پاهای حماسه را چنان بزرگ نمایی کرده ایم که جایی برای دیدن چشم و گوش و دهان و سایر اعضای بدن و بخصوص مغز حماسه ساز نمی گذاریم، نگاهی به مراسمات این روزها که به یاد حماسه ساز و به تعبیری دیگر خود حماسه، نشان از نشناختن او و تنها رفتن به سمتی که بتوانیم تنها احساسات خویش را خالی کنیم دارد، و گاه با ضربه های قمه چنان به خود بزنیم که تمام مذاهب و ادیان و حتی آنان که دینی نیز برای خود قائل نیستند به ما خیره شده و به خیال اینکه تبلیغ دین کرده و آنان چنان مبهوت ماشده ، در حالی که آنان چنان به وحشی گری ما با دیده تمسخر نگاه می کنند که تصاویرش را به عنوانی چون وحوش در یک مراسم ، عکس بچه ای را به تصریر کشیده تا شاید دیگران باورشان شود که این وحشی گری طایفه ای است به اسم شیعه شاید بگویید این چه حرفی است و اصلا این تعابیر درست نیست، اما قصد نگارنده تنها این تلنگر است که حسین نیامد که برود و ما بمانیم و تنها عزا داری، و با چند قطره اشک منتظر رحمت ایزدی از طرف پاره تن پیامبر باشیم، حسین ، هر چند عیسوی عمل کرده اما طرفداران و دوستداران راستین او همانند عیسویان، عیسی را مصلوب برای خود نمی دانند، حسینیان بر خلاف عیسویان اعمال خویش را بر صلیب می زنند و آنگاه امید به شفاعت حسین در مقابل حق مطلق و شهید مطلق،جستجو می کنند، حسینیان، علی وار در زحمتند و شبانه به امید رحمت تا شاید از دردگاه خدواند امیدی و فرجی توسط اولیای خداوند در درگاه احدیت ، برای آنان حاصل شود.
گاهی نوشتن به همان اندازه سخت و طاقت فرساست که گفتن مخصوصا اگر شخصی معتقد باشد برای هر کلمه ای باید جوابی در دادگاه حضرت حق داشته باشد، این روزها بعضی از مطبوعات باز هم نعل وارونه می زنند و با تیترهایی که بیشتر به ا نتقام کشی شبیه است تا به بیان واقعیات و راهنمایی برای اصلاح، گفتن هر مطلبی سبک و سیاق را به سمتی سوق خواهد داد، تا جایی که استاد اخلاقی در یک برنامه اعلام می دارد که بعضی یا بسیاری از گفته های یک طرفه چنان نیست که رسانه ملی به خورد مردم می دهد، و یا فلان مسئله به بیان فلان آقا هیچ بار منفی ندارد اما نشریه ای با آب و تاب از شروع بازی سخن می گوید!! کلام امام را بنا بر برداشت خویش و به مناسبت ایام استکبار ستیزی تیتر کرده تا به قول خود یا داخلیان را به بی عرضگی بشارت دهند یا خارجیان را به هشتار که ما منافع شما را در خطر قرار خواهیم داد، اما چه چیزی نصیب نهضت امام و مردمی که امام بسیار برای آنان احترام وشخصیت قائل بود خواهد شد؟!!
نشریه ای که تمام مطالب آن زمانی گل وبلبل درایران بود حالا به یکباره تمام مطالبش را به باخت و نا امیدی به چاپ می سپارد، به راستی چنین نشریه ای چه امید و چه تفکر و چه مطلبی برای خواننده خود به عنوان کسی که به او اعتماد کرده تا نحوی از آموزش را از طریق آن یاد بگیرد خواهد داد؟! نشریه ای که از انواع و اقسام درسهای کربلا تنها آنهایی که امام نا چار به ا نتخاب آن (مثل ماندن در کربلا، شهادت و... که بخاطر محاصره سپاهیان کفر راهی برای پیش و پس برای آنان باقی نگذاشتند) نداشتند به رخ می کشد، نه از نصیحتهای امام بحثی به میان می آورد نه از گرویدن افرادی به ظاهر غیر مؤمن در قبل از عاشورا و مؤمنانی واقعی در روز عاشورا، نه از احترامی که امام برای حتی دشمنان خود قائل بود نه از اصلاح و اصلاح طلبی امام حسین حرفی به میان می آورند و نه از امر به معروف ونهی از منکر کلامی امام، نه از رعایت اسلام و مصالح مسلمین به هنگام خروج از مکه بحثی می شود و نه از اینکه قصد رفتن به سرزمینی دیگر داشتن آن امام همام، تنها و تنها هیهات من الذله او را به گوش شنیده اند، نه به گوش جان، آنهم نه برای همه دوران که دورانی خاص مورد نظر است!!
به راستی مظلوم تر از امام کیست که حتی به اصطلا ح دوستدارانش هم کلامش را خوب نفهمیده یا خود نمی خواهند بفهمند و درکی ناقص پیدا کرده اند. در مظلومتی او همین بس که عده ای از دوستدارانش به جای به دنبال حق و عدالت زجه بکشند به دنبال دوستانی از خود که از قدرت رفته اند به همه چیز و همه کس می تازند!! همه را خائن و خیانت کار می دانند چون همانند آنان فکر نمیکنند!! یا حداقل قسمتی از فکرشان چو آنان نیست!!
به اسم امام و به اسم امر به معروف و نهی ازمنکر از رسیدن قوه قضایی به اجرای عادلانه احکام قضایی جلوگیری کرده جنجال به پا می کنند که چرا دیگران این عمل زشت اسید پاشی را به آمران به معروف نسبت می دهند، و عد ه ای دیگر به اسم حجت خدا امر به معروف را به باد سخره گرفته که بعله این عمل زشت کار آمران است!! در هر صورت مظلومیت امام به خاطر این است که قصاص قبل از جنایت را کسانی انجام می دهند که به اصطلاح عاشقان آن امام هستند!
به راستی که دشمنان چه هوشیارانه از این همه بی خردی ما قهقه به هوا سر داده و همگی به خود می بالیم که ما برای نجات اسلام چه کارهای که نمی کنیم!!! و شاید با خود بیاندیشیم که اگر ما نبودیم اسلام و جمهوری اسلامی بر چیده شده بود!!!!!!!!!!
شهامت حسینی عدالت علوی
به نام دوست
عدالت علی و شهامت حسین علیهما السلام اقتضا می کند ما که خود را شیعه و پیروان آن دو بزرگوار می دانیم در مقابل فساد با شهامت به دنبال عدالت باشیم، این روزها که در ایام محرم حسینی قرار داریم پس چه بهتر که مقداری نیز به سبک و سیاق حسینی قدم برداشته و هر چند فاصله ها زیاد است اما پای در جای پای آن مراد خود گذاشته و الگوی خویش را فراموش نکنیم.
و مواظب باشیم که گاه هوای نفس به کمک بوقهای شدید آمده و صدا را دو چندان می کند تا صدایی دیگر به جز صدای شیطان به گوش نرسد.
به راستی در جنگ زرگری که راه انداخته شده چه کسی برنده خواهد شد؟! آیا به سمت عدالت قدم بر خواهیم داشت؟! یا عدالت را به مسلخ برده و فساد بر می انگیزیم، بگذریم از تمام مواضع دوست و دشمن در دو قضیه بسیار مهم (حداقل مهم در این روزها) یکی قضیه بورسیه ها و دیگر قضیه اسید پاشی، چه کسانی از اجرای عدالت متنفرند؟ هر چند سؤال به ظاهر با جوابی است، اما ریشه یابی این مسائل جواب ها را هم پیچیده تر می کند، افرادی که در بوق و کرنا کرده و می کنند که بله در این دولت باید عدالت به مصابه اعتدال جاری شود، و ممکن است همین افراد در اجرای عدالت در همه جا موافق نباشند و در یک حکم دیگر ، محکوم علیه را به مظلومی متهم نمایند و جایی برای بیان خواسته های طرف محکوم در نظر نداشته و ...
اما در مقابل طرف دیگر نیز از مسئله ای رنج می برد و آن چرا در این گونه موارد به این زودی جریان قضایی سمت و سو گرفته و حکم را در مورد افراد اجرا کرده ، حال که ا جرا کرده چرا دیگران از این حکم راضی هستند؟! اینان تنها و تنها نوک دماغ خود را دیده و همه چیز برای آنها محکوم کردن طرف مقابل است و لو عدالت خدشه دار شود. به راستی اجرای عدالت کجای این افراد را می سوزاند؟! یا کجای دیگرانی می سوزد که حال به هر نحوی شده تمام جریانات مخالف خود را حامیان اصلی این فساد می دانند و یا بالعکس.
قضیه از این قرار است که مقداری در درون با خود مشکل دارند، چه آنان که تخلفات را هیچ پنداشته و با آب و تاب می گویند کوه موش زایید و چه آنانکه حل تمام مشکلات را در اجرای این احکام می دانند!
اما آنانی که این گونه تخلفات را یا به تخلفات گذشته گره زده و تنها در صدد تخریب دیگرانی هستند که احکامشان گذشته است و یا نا چیز می دانند!!! آیا تنها 36 نفری که اینها فریادش را می زنند که چیزی نیست و چرا این همه دیگران سر وصدا می کنند!! تنها با یک حساب سر انگشتی نزدیک به دو میلیارد تومان از هزینه بیت المال را به غارت برده اند حال حساب کنید اگر همان تعداد دیگر که با میانگین 500 نفر بوده اند و باید هزینه های بورسیه را خود حساب کنند، چه مقدار از بیت المال بر گردانده شده است؟! خوب به فرض همین آقایان وارد هیئات علمی شدند آیا رطب خورده خود می تواند منع رطب کند؟؟؟!!!
البته این قسمتی از ماجرا است و قسمت دیگر کسانی است که این امتیاز را دو دستی تقدیم به این متخلفین کرده اند نیز باید به سزای اعمال خود رسیده و برای همیشه از دانشگاه خارج شوند تا بدانند که« یک من ماست چند کیلو کره دارد» اگر چنین شد آنگاه باید با تمام قد از قوه قضاییه دفاع کرد و تشکر کرد و امیدواریم چنین بشود.
در قضیه اسید پاشی اما به دو گروه تقسیم شده ایم گروهی بسیار اندک از اجرای قصاص و حکم ناراحت هستند و آنرا به بهانه اینکه چرا رقیبان ما با سایر مخالفین هم دوش شده و به بوق و کرنا می دمند! البته باید گفت به راستی اجرای عدالت ولو دشمنان نیز از آن حمایت کنند آیا عدالت ارزشی بودن خود را از دست می دهد؟! و اگر چنین نیست بگذارید حتی مخالفان آنچنان در بوق و کرنا کنند که وقتی تخلفی از خودشان سر زد دیگر توان مقابله نداشته باشند و در مقابل عدالت سر فرود آورند هر چند ممکن است عده ای بسیار کم چنین نکنند اما به طور قطع یارانشان کم خواهد شد.
نتیجه آنکه تمام این جریانات و جریان سازان نه به فکر عدالت و مبارزه با فساد هستند و نه به فکر مردمی که تنها با اینگونه بر خوردها می تواند مرحمی بر دل رنجورشان باشد هستند و نه به فکر قیامت خود، چرا که هوای نفس چنان غالب شده که تنها خود را می بینند و تنها خود را حق می دانند. از طرفی هر گاه همه مسائل ما تنها و تنها در حفظ خود و گروه خود بدانیم جز ایجاد فساد حتی با عدالت چیز دیگری عاید جامعه ی خود نخواهیم کرد.
بیاییم همه باهم به اجرای عدالت فکر کنیم و به بر چیدن فساد کمک کنیم و حق را بگوییم ولو بر زیان خودمان باشد، تا شیعه امام حسین و امام علی باشیم و آنگاه افتخار کنیم که چنین هستیم و تنها با مجالس پر رونق زنجیر زنی و سینه زنی ما نمی توانیم یار وشیعه این بزرگواران باشیم.
بیاییم به جای سرو صدا کردن برای جاری نشدن عدالت سر وصدا یمان را به سمت اجرای عدالت ببریم، به جای حفظ اطرافیان خود به فکر حفظ کشور باشیم ، به جای هم ردیف کردن مخالفین خود با دشمنان حرفهای منطقی آنان را با گوش جان به دل بسپاریم، بیاییم کاری کنیم که اگر تخلفی نیز در میان مخالفینمان اتفاق افتاد به دنبال اجرای عدالت باشیم و به جای مچ گیری عدل را خواستار شویم ، به جای دیدن تنها و تنها نوک د ماغ خود اسلام وایران را و حتی کشورهای اسلامی و بالاتر اینکه جهان را در نظر بگیریم.
امر به معروف و نهی از منکر
با عرض تسلیت به مناسبت رحلت عالم بزرگ و مجاهدی توانا در عرصه انقلاب و ایران، ایت الله مهدوی کنی
فاضل میبدی عضو مجمع محققین حوزه
واقعه اسفناک اسیدپاشی به سروصورت دختران و زنان در اصفهان، زندگی را برای هر انسان دردمندی تلخ میکند، این هشدار را باید مسوولان محترم جمهوری اسلامی، بهویژه برادران نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی جدی بگیرند و بهراحتی از کنار این وقایع نگذرند. بهعنوان تذکر و خیرخواهی به کسانی که داعیه و دغدغه فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر را دارند، روایتی از امام باقر(ع) در اینجا میآورم تا روشن شود که فلسفه این فریضه چیست و عرصه آن کجاست؟ امام(ع) میفرمایند امربهمعروف و نهیازمنکر برای این است که: 1-تقامالفرایض؛ فرایض خداوند در جامعه محقق شود. فرازهای بعدی روایت، این فرایض را روشن میکند. 2- وتامن المذاهب؛ راهها امنیت پیدا میکند؛ یعنی این فریضه برای این است که خوف و ترس از جامعه برگرفته شود و مردم با آرامش در جادهها رفتوآمد داشته باشند و دختران و زنان بدون ترس و خوف در هرساعتی از شبانهروز رفتوآمد نمایند. 3- وتحل المکاسب؛ راه برای درآمدهای حلال هموار شود. کمفروشی، گرانفروشی، تورم و تقلب در جامعه نباشد. 4- وترد المظالم؛ از ظلم و ستم در جامعه جلوگیری شود. انسانی بیگناه گرفتار نباشد و حقی از کسی ضایع نشود. 5- وتعمر الارض؛ امربهمعروف و نهیازمنکر برای این است که زمینها آباد گردد (رودها نخشکد، زمینهای کشاورزی به مزارع آباد بدل نگردد، آبهای کشور درست مدیریت شود. جنگلها مخروب نگردد. باغهای هر شهری که تنفسگاه مردم است به دست سودجویان، به آهک، آهن و سیمان و برجوبارو بدل نشود. آیا در این جاها امربهمعروف و نهیازمنکر صورت میگیرد؟ آیا این منکرات رو به کاهش است یا افزایش. 6- وینتصف الاعداء؛ از دشمنان مردم منصفانه انتقام گرفته شود (بلندای نگاه امام را به این فریضه مهم بنگریم) 7- ویستقیم الامر؛ و امور جامعه اصلاح گردد. یعنی کارها در مسیر راست و درست قرار گیرد. اقتصاد و فرهنگ و سیاست و تربیت در مسیر تقویت منافع ملی و بهبود معیشت شهروندان باشد. مرحوم شهید مطهری در ذیل این حدیث میگوید: اگر در منطق اسلام امربهمعروف و نهیازمنکر آن اندازه توسعه نمیداشت به ما این حدیث را نمیگفتند… زیرا این فکر کوچک و محدود که فعلا در مغزها به نام امربهمعروف و نهیازمنکر وجود دارد، هر اندازه هم که لباس عمل بپوشد، ممکن نیست این همه آثار نیک به بار آورد؛ چون فکر امربهمعروف و نهیازمنکر در نظر مردم محدود شده و مردم از جنبه امربهمعروف و نهیازمنکر توجهی به اصلاحات امور زندگی خود ندارند. (مطهری مجموعه آثار، ج20ص198).
بنگرید که دایره این فریضه مهم تا کجاست و عرصه آن کدامست؟ حال آنکه امروز برخی داعیان این فریضه، آن را محدود در مساله حجاب کردهاند. اگر در جامعهای نماز اقامه شود و زنها حجاب را رعایت نمایند و سایر فرایض عبادی دیگر تحقق پذیرد، اما راهها امن نباشد، آبادانی زمین صورت نگیرد، اصلاح امور اجتماعی انجام نشود، داد مظلومان ستانده نشود و اقتصاد مردم مختل باشد و کسب حلال صورت نگیرد، پرواضح است که امربهمعروف ونهیازمنکر بهمعنای واقعی صورت نگرفته است.
اندکی هوشیاری
اندکی صبر باید
مسائل سیاسی این روزها به سادگی قابل رصد کردن است، چه در بعد بین المللی و چه در بعد داخلی، نگاهی به اوضاع و احوال جامعه جهانی و جامعه ایرانی هر نظاره گری را به تعمق و تفکر وا داشته تا ارتباط حسن و قبح قضایا را در وضعیت کنونی درک نماید.
بعد خارجی:
در بعد خارجی و بین الملل کشور ما با چالشهای زیادی روبروست، در بعد مسائل هسته ای و در مسئله داعش و درگیری کشورهای همسایه با این پدیده شوم، مواضع و بیانات کشورهای درگیر در مسئله هسته ای گاه ایجاد امید کرده و گاه ایجاد یأس، گاهی از پیشرفت مذاکرات بحث می شود و گاه از کندی آن بحث به میان می آید، به هر حال، امید امتیاز گیری ایران بیشتر خود نمایی می کند، چرا که مسائلی چون پیروزیهای ارتش سوریه و عراق بر شورشیان با جیره و مواجب عربستان و ترکیه و پاکستان و غربیان باعث شده مخالفین و دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران را به سمت فشار از بیرون و امتیاز از مذاکرات، هدایت کنند به طوری که این روزها مواضع پاکستانیان و عربستانیان و تر کیه ای ها نشان از فشاری است که جهت انحراف ایران از ریلی که بر آن قرار گرفته و قصد دست یافتن به امتیازهای زیادی دارد.
پاکستانیان که مأمنی برای داعشیان شده اند این روزها از مشکلات داخلی ایران صحبت می کنند، در حالی که هر آدم منصفی درک می کند که این حمله کنندگان به شهر های مرزی در شرق کشور جایی جز پناه بردن به پاکستان ندارند، چنانکه ریگی چنین کرد، قاتلان تاسوکی چنین عمل کردند و ربایندگان مرزبانان نیز به سمتی رفتند که جز ارتش پاکستان راهی برای درگیری ارتش دیگری نبود.
عربستان اما این بار با لفاظیهای وزیر امور خارجه مادام العمر خود و قدرتی که دست به دست در میان یک خانواده می چرخانند، به اسدی پرخاش می کند که حداقل انتخابات ظاهری داشته و این که دست به اصلاحاتی زده است و قصد انتخاباتی دارد که ناظران را به حقانیت کار خود فرا خواند، و با این حال از کشوری به نام ایران به خاطر حضور در عراق و سوریه شکایت می کند!!! که خود و برادر ناتنی اش ترکیه عمده ترین کشورهای حامی معنوی و نظامی گروهک تروریستی داعش هستند که حضور آنان در سوریه و عراق و یمن و گریه و خنده آنان بعد از پیروزی یا شکست داعشیان بر کسی پوشیده نیست.
این بار اما این بازیگر دست روباه پیر، دست به نقطه ای حساس زده تا بتواند ایران را هم در مذاکرات هسته ای و هم در مسئله فروش نفت با چالش روبرو نماید، بالا بردن قدرت تولید نفت خود و محدود بودن سهمیه تولید نفت ایران باعث شده که یک بار دیگر این اخ الیهود زمینه را برای فشار بیشتر به کشور ایران فراهم نماید، چرا که با پایین آمدن قیمت نفت و محدود بودن سهم ایران در تولید نفت بودجه کشور عزیزمان را با چالش روبرو خواهد کرد. اینجاست که بازوان مستر هنفر از آستین خانواده عبدالوهاب عربستانی به کمک شیطان آمده تا بتوانند بر ایران تحمیل بیشتری داشته باشند.
ترکیه و اردغان نیز که تا مدتی قبل ایران را خانه دوم خود می خواند اما حالا با توجه به ناتوانی در پیشبرد اهداف سیاسی خود در کوبانی و عراق، نگاه نا امیدانه خود را برای متهم کردن ایران به سوی ایران چرخانده تا بتواند علاوه بر فرا فکنی مسائل سیاست نا کار آمد خود مدتی افکار عمومی خود را درگیر مسائل دیگری کرده تا بتواند به ظاهر سیاستهای خود را جمع و جور تر نماید.
بعد داخلی،
در بعد داخلی اما امیدها اول به خداست و بعد به کارکشتگان سیاست خارجی است تا بتوانند امیدهای داده شده را به تحقق برسانند و علاوه بر دلواپسان، نا امیدان را هم به جمع مردم خوب و منطقی کشورمان بیاورند و وحدتی ملی ایجاد نمایند.
اما ندانم کاری بعضی از سیاستهای غلط رسانه ملی کار را دوچندان مشکل می کند، نمونه آنرا می توان در 20:30روز 26/7/93 باید دید که به کمک چند نفر از یک جریان سیاسی آمده تا تمام کشور را برای تنها چند نفر هم مسلک خویش دچار چالش نماید، خوب و بد کار گذشتگان، را باید به پای خود آنان گذاشت و اینکه قانون عطف به ماسبق نمی شود هر آدمی در سطح کلاس پنجم هم شنیده و فهمیده است(در امور اجتماعی و روزمرگی)
اما آقایان صدا و سیما برای دل خوشی عده ای خاص به سراغ پرونده ای می روند که متعلق به 23 سال پیش است!! چرا ؟! بخاطر این که عده ای که خلاف کرده اند مجازات نشوند!! و حق و حسابشان به آنان داده نشود!! به راستی اگر چنانکه خبرنگار جوان 20و سی می گفت در 23 سال پیش عده ای تخلف کرده اند، و به لطف مجلس اصول گرا به سزای اعمال خود نرسیده اند الآن نیز باید متخلفین را آزاد گذاشت؟؟؟!!با کدام منطق باید چنین عملی انجام داد؟؟!! به فرض اگر قرار بر نبش قبر تخلفات است باید دید چه کسانه دیگه ای نیز تخلف کرده اند مثلا اگر کسی به ناحق مجازات شده، یا اگر بعضی از آقایانی که یک شبه پولدار شده و فرزندانشان را به کانادا و آمریکا و انگلیس فرستاده تا دکترا یشان آنهم در رشته فلسفه و ادیان و ... بگیرند،
خلاصه سن این خبرنگار جوان به این حرفها نمی رسد در عین حال که به کتاب جلایی پور استناد کرده تا تیر خلاص را از این تخلفات به اصلاح طلبان بزند در حالی که اگر هم آن بورسیه هایی که در آن زمان بوده باید دید متخلف چه کسی بوده نه آنکه بورسیه گرفته چرا اصلاح طلب شده یا اصول گرا و اینکه تحقیق و تفحص چرا در مجلسی که اکثریت آن بازهم با اصول گرایان بوده به سر انجام نرسیده؟! خلاصه اینکه این گونه نبش قبرها نباید مردم عزیزمان را از دیدن متخلفین به سزای عملشان محروم سازد،
این اقای جوانی که به ظاهر 20:30 به تازگی رونمایی کرده باید دقت نماید که جرم، جرم است و مجرم باید مجازات شود و به نظر بنده مجرم آن دانشجویی نیست که بدون مجوز به بورسیه ها رسیده (هر چند او هم به اندازه خود مجرم است )مجرم آنکسی استکه قانون را برای دانشجویان زیر پا گذاشته و از کیسه سلطان، حاتم بخشی نموده است، و نکته آخر آنکه این آقا سالهای سال بخاطر گرفتن دکترا پشت در دانشگان نمانده تا بفهمد که تلاش کردن و به نتیجه نرسیدن بخاطر این بی مبالاتیها چقدر در یک خانواده ایجاد یأس می کند، بماند که همانها نیز بعد از دکترا هیئت علمی شدنشان نیز قطعی است و کسانی که پشت در دکترا می مانند باید با هزار نا امیدی روزگار را سپری کنند.
نکته ای دیگر که این خبر نگار با قیافه ای حق به جانب بیان میکند اینکه می گوید معلوم نیست این اخبار را چه کسی مطرح می کند در حالی که در همان متنی که به نمایش گذاشته بود سایت نسیم خودنمایی می کرد، و اینکه سایت نسیم که خود با این مباحث مطرح شده توسط وزیر که جریان بورسیه باشد مخالف است چگونه است که بلافاصله اسامی را در انظار قرار می دهد؟ آیا این جای سؤال ندارد؟؟؟!!!!
نهایت در بحث از مسائل داخلی باید همگی به قانون که میثاق امام و رهبر با مردم فهیم کشورمان است عمل کنیم و لو آنکه به ضرر ما در یک مقطه ای باشد، نه آنکه برای مانع شدن از اجرای قانون به سراغ مسائلی برویم تا تنها دل یک عده ای خاص را خوش نماییم و چه بسا ترفیعی هم در پشت این کار نهفته باشد!!