سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

به مناسبت شهادت امام جعفرصادق و وفات شاگردش

 

به نام ایزد منان

پانزدهم خرداد یاد آوری روزهای سخت مردم ایران و امید به طلوع فجری که توسط امام مردم، از نیمه خرداد داده شده بود. این روز یاد آوره قیام است و مبارزه و تبعید، شهادت عده ای از قیام کنندگان از طرفی و تبعید امام و مقتدای آنان از ایران به ترکیه و بعد به عراق و به علت مخالفت دولت کویت نهایت به پاریس. تا صدای مردم ایران از پاریس به گوش جهانیان برسد و سلطنتی که جز استبداد و خودکامگی چیزی از توصیه های علما و نارضایتی های مردم را خریدار نبود تا آنکه مردم و علما با توکل بر خدا ریشه ظلم و استبداد و سرسپردگیش به غرب را از ایران کندند و آواره کشور به کشورش نمودند.

امام خمینی که چهاردهم خرداد1368 دارفانی را وداع نمود و به دیدار امام و مقتدای خود امام جعفرصادق(ع) که روزشهادت آن عزیز نیز بیست و پنجم شوال ذکر کرده و امسال با سالروز وفات امام خمینی قرین گشته است، شتافت؛

 اما آشنایی با تفکر آن عزیز که مبنای فکریش از احادیث امام صادق سرچشمه گرفته است برای دوست و دشمنش ضرورت دو چندان پیدا می کند از لحاظ آشنایی با تفکرات و اندیشه های آن امام که حاکمیتی را بر مبنای جمهوری اسلامی بنا نهاده است و داخلیان بر مبنای این تفکر و اندیشه در حال زندگی و رأی دادن هستند و باید بدانند به چه چیزی رأی می دهند و سرنوشتشان را چه کسی وچگونه رقم خواهد زد.

اما خارجیان نیز از باب آشنایی با تفکر آن عالم مذهبی که چگونه در دنیایی که مسابقه جدایی از دین در میان جوامع و جدایی سیاست از دین از طرفی دیگر چگونه به عنوان دین و مذهب قیامی را رهبری نموده است؟

امام خمینی از زمانی که جوانی 24 ساله بودند بر مبنای جمهوری معتقد بوده است که اگر دینی بخواهد پایدار بماند و دین اسلام که مدعی تجمیع دین وسیاست است باید در قالب جمهوری خودش را نشان دهد تا بلکه گرایش مردمی نسبت به آن بر مبنای خواست و میل آنان باشد نه برمبنای زور و دخالت دولت در بوجود آمدن اعتقاد.

برای تفهیم این مطلب ناچاریم برگشتی به تاریخ داشته باشیم و آن زمانی است که رضاخان بعد از مشروطه ادعای جمهوریت کرد و علما با آن مخالفت نمودند.

ماجرا از این قرار بود که بعد از مشروطه و به دست گرفتن قدرت توسط رضاخان میر پنج برای برچیده شدن قاجاریه درخواست جمهوری داد و قصد داشت یک جمهوری مثل آتاترک در ایران راه اندازی کند که علما یک بیانیه صادر کردند و ضمن دلداری به رضاخان از او خواستند که جمهوری را لغو نماید.

علمای دست اول این بیانیه آیات عظام ابوالحسن اصفهانی، حائری یزدی و میرزای نائینی که ابوالحسن اصفهانی و نائینی بخاطر اعتراض به تبعید آقای خالصی زاده از عراق به ایران آنان نیز از عتبات به ایران کوچ کردند و همزمان شد با جمهوری خواهی رضاخان و آنان بیانه ای صادر کردند در رد جمهوریت و باقی ماندن بر نخست وزیری رضاخان چرا که معتقد بودند شریعت در پناه سلطنت احتمال باقی ماندنش بیشتر از جمهوری است، چرا که به اعتقاد آنان جمهوری با ارزش های دینی بیشتر مخالفت دارد که البته فریادهای سید حسن مدرس بر علیه رضاخان مزید بر علت شده و او را به همان صدراعظمی قانع نمود.

حال جالب این است که هر چند امام خمینی مقتدای خود را مدرس می داند، اما در صحبت های خود می فرماید آن زمان نگذاشتند که جمهوری شود ای کاش اجازه می دادند تا جمهوری شود و در واقع امام مبنایش این بود که جمهوری رضاخانی بهتر از سلطنت بوده و معتقد بود اگر چه ممکن است مردم اشتباه کنند اما این اشتباه در رأی گیری بعدی جبران می شود اما در سلطنت موروثی راهی برای جبران وجود نداشت.

حال با توجه به نگاه امام به جمهوری آیا می شود معتقد بود که امام در جمهوری اسلامی فقط نگاهی نمایشی به جمهوری داشته و اساس در نظر امام جمهوری نبوده است؟ که عده ای در این زمان چنین ترسیم می کنند؟ یا اینکه دیگرانی هستند که تفکرات خود را به اسم امام به خورد مردم می دهند.

از جمله علمایی هستند که رأی مردم را نمایشی می دانند و اصل بر این استکه ولی فقیه خود همه کار را انجام دهد (آیت الله مؤمن در کتاب ولایت فقیه و آیت الله مصباح در دموکراسی در اندیشه آیت الله مصباح در مجله معرفت شماره 90). و با تفکیک مشروعیت سیاسی از مشروعیت دینی در صدد این هستند که رضایت مردم را شرعی ندانسته و به مثالهای صدر اسلام تفکر خود را مستند می کنند در حالی که اولا صدر اسلام مردم رأی ندادند و تنها سران قبیله بیعت کردند، از طرف دیگر یکی از چیزهایی که مؤمنین به آن مشروعیت می دهند ذبح غیر شرعی است که فرد مؤمن از آن خبر ندارد اما چون در بازار مسلمین خریداری نموده است حکم شرعی آن حلیت می باشد در واقع شرعیت به آن خورده است.

حال اگر جامعه ی اسلامی را با تربیت درست اسلامی هم توسط نهادهای تربیتی هم توسط خانواده ها به نحوی باشد که احتمال خطا در آن کم باشد آیا انتخاب آنان نمی تواند شرعی باشد. در حالی که امام معتقد است این طور نیست که اکثریت اشتباه کنند و به مردم اعتماد دارد. تا فرصتی دیگر بدرود.