سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

یاد داشتی دیگر

به نام آنکه فکرم آموخت

سلام دوستان و همراان گرامی مدتی است افتخار نداشتم در خدمت شما دوستان و عزیزان باشم چرا که مطلبی برا ی نوشتن نداشتم

هر چند هر روز را می شود مطالب متعدد نوشت و واقعیات و حقیقت های متفاوتی را در معرض دید و خوانش شما عزیزان قرار داد، اما کو دل و دمق درست و حسابی که بتوان نوشت و بتوان خواننده را با خود همراه دید؟!

این روزها اما بحثهای داغ سیاست، اقتصاد و فرهنگ نمی تواند آرامشی برای نوشتن به نویسنده  ای چون بنده تقدیم بدارد، لذا از موضوعاتی چون قرار داد 25 ساله ایران و چین، بالا رفتن قیمت طلا و دلار، و در واقع پایین آمدن  ارزش پول ملی، تحریم های ظالمانه و به مجلس کشاندن آقای ظریف و کلید زدن استیضاح و سؤال از رئیس جمهور و در رأس این امور وجود ویروس منحوس کرونا که سیاست مداران و تصمیم گیرندگان مراکز فرهنگی ما را به سمتی کشانده و مردم و کوچه و بازار نیز به سمتی دیگر در حرکت هستند و بی اعتمادی خود را به رخ مردم و مسئولان نظام می کشاند اما کو گوش شنوا از مسئولان و کو توجه مردم به خود و رعایت همنوعان خود در مسائل اقتصادی و مسکن و خوراک و پوشاک؟!

در حالی که دشمنان این مرز و بوم صدایشان گوش فلک را کر کرده است که قصد دارند با جنگ اقتصادی ایران را فلج کنند، اما نه مسئولان پیام را درک کرده اند و نه مردم دیگر رمقی برایشان مانده تا بتوانند در این باب فکری کنند و کمک کار مسئولان خود باشند، چرا که تعبیر ارسطو سیاست را باید کسانی دنبال کنند که حداقل نانی برای خوردن داشته باشند و کسانی که با این اوضاع و وضعیت زمانه سر در میان سطل های آشغال دارند تا بتوانند لقمه ای نان برای شب خود و عیال و فرزندانشان بدست آورند دیگر فرصتی برای فکر کردن و به آیندزه اندیشدن ندارند.

در هر حال بازگردیم به بحث فروش خاک ایران به چین با توجه به اطلاعاتی که نگارنده به دست آورده است نه آنان که قرار داد را فروش خاک ایران می دانند از سر انصاف سخن به میان آورده اند و نه آنان که بهترین قرار داد می دانند بر خط انصاف هستند، آنچه که به نظر می آید این است که این قرار داد در این شرایط می تواند علاوه بر ایجاد امید در جامعه، از منزوی شدن ایران جلوگیری کرده و فوایدی را نیز نصیب کشور نماید هر چند اگر در شرایط بهتری بودیم چنین قرار دادی به شرط کسب منافع بیشتر می توانست خواسته های کشور را برآورده نماید اما این نیز همانند برجام در زمانه ای است که می باید بتوانیم برای حفظ کشور و توسعه و پیشرفت آن تلاش نماییم و البته از هول حلیم توی دیگ هم نیافتیم و از هول دور زدن تحریم و مخالفت با آمریکا و اروپا خود را در چنگال چین محصور نگردانیم.

نکته بعدی استیضاح وزیر امور خارجه است توسط مجلسیان که از جوابهای ظریف عده ای قانع و عده ای قاطع شده برای طرح سؤال از رئیس  جمهور و این هر دو حق مسلم مجلسیان است.

اما جوابهای نه چندان خوب و دقیق ظریف به سؤال کنندگان نشان از احساسی بودن استتضاح و قانع شدن به جوابهای احساسی ظریف.

چرا که رئیس دستگاه دیپلماسی باید برای سؤآل کنندگانی که نه از روی احساس بلکه از روی دلیل و منطق سؤال م ی کنند باید جوابهای متقن علمی ارائه نماید. چوابی چون همراهی با سردارسلیمانی و حمایت مقام معظم رهبری تنها برای کسانی قانع کننده است که بر مبنای احساس بخواهند سؤال کنند و جواب بخواهند.

مسئله دیگر هم مسئله بی ارزش شدن پول ملی استکه باید دست اندرکاران و افرادی که مسئولیت دارند باید پاسخ گوی آن باشند چرا که از شرائط انقلابیون بهتر کردن زندگی مردم بود و برای آن مبارزه کردند و هشت سال دفاع مقدس را رقم زدند، حالا ایا سزاست که تمام آرزوهای آنان را با ندانم کاری مسئولان بر باد داد؟!