سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

عیدی وحدت بخش

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عید فطر

عید از عود و بازگشت می آید و عید نوروز از بازگشت طبیعت از خمودگی و کرختی زمستانی به شادابی و سرسبزی بهاری، و عید فطر یعنی بازگشت انسانی به اصل و ا ساس خود بازگشت به فطرت پاک وصیقل زده شده، صیقلی که پس از یک ماه تمام اعضاء و جوارح انسانی از شکم گرفته تا گوش و چشم و زبان و دست و پا، که سه دهه تجربه خوب بودن را و مفید بودن به جای مضر بودن، خوب بودن به جای بی تحرکی و بی احساس بودن را تجربه کرده، بدنی که زنگار یازده ماه او را گرفته، از خود دور کرده و در بازار مسگری تن مسی خود را به مسگر سپرده تا طینت پاک خود را یکبار دیگر تجربه نماید و بازگشت خود را به خلقتی پاک نظاره گر باشد. عید فطر علاوه بر پاک شدن جسم انسان مال انسانی نیز با دادن زکات آن به پاکی می گراید و مهیای یک سال زندگی با نشاط خواهد شد.

اما در این روز این مسلمین هستند که باید دلهای پاک و دلهای بی کینه خویش را در کنار هم قرار داده و در صفی متحد هر چند افقهای متفاوت روز عید را برای آنان متفاوت خوهد کرد اما مراسمات و برنامه ها ی آن دید و بازدیدهای مردمی و مؤمنین و متدینینن و بر پا داشتن آیین های اسلامی در آن یکی از شعائر الهی خواهد بود که رعایت آن ایجاد تقوی در قلوب می نماید(حج،32). و انسان های با طینت های پاک گردهم جممع آمده و صفا و دوستی اخلاق فردی را به میان جامعه تزریق کرده و ندای اجتماعی پاک بودن را به عرصه ظهور برسانند، و خاکسترهای حقد و کینه و نفاق و دو دولی و شرک و استکبار درونی را از خود زدوده فرهنگی به نام فرهنگ پاکان و خاصان طرح ریزند، تا علاوه بر اصلاح خود، به اصلاح جامعه نیز اندیشیده باشند.

عید علاوه بر نمادهای خود سازی درونی و شعائر الهی جنبه ای سیاسیی نیز دارد که تمام مسلمانان دعوت به توحید را از خود شروع کرده و خواستار ایجاد جامعه ای هستند که مسیر به سمت کمال را در پیش بگیرد، باید تحدیدات را تبدیل به فرصت نمایند، عید فطر می تواند یک نماد جهانی برای مسلمانان باشد و این روز را به یک نماد وحدت و همگرایی برای مقابله با هر نوع تهدیدی که از سوی دشمنان اسلام و متحجرین خود خواه و خود اسلام بین را تبدیل نمایند، که البته میسر نخواهد شد مگر آنکه مسلمین خود بخواهند[1] و عقلای مسلمین را بر مسلمین حاکم گردانند.

اما مراسمات این روز را می توان از خروس خوان روز عید تا قبل از مراسم پرواز به سوی ملکوت با خدای خویش چنین آغاز کرد که عزیزا! به تو و کتابت و نبیت ایمان دارم، و تن خود را به آبی سپرد و از مولای خویش بخواهیم که دین ما را هم مثل بدنمان پاکیزه گرداند و دنائت را از ما دور نماید.

حال که ظاهری آراسته شد با دعا درون و برون خود را پاکیزه کرده به جمع مؤمنین خواهیم پیوست از خالق خویش چنین درخواست خواهیم کرد که کریما! هر کس برای گرفتن هدیه به درگاهی می رود، اما ما جز درگاه کریمانه ات جایی را نمی شناسیم، و منبع فیض و رحمت خویش را در این روز عید درگاه کبریائیت می دانیم.

هر چند بعد از یک ماه میهمان بودنت چیزی برای منت ندارم، تو بر ما منت نه و چهره شرمنده و گنهکار ما را از درگاهت مران، جز به درگاهت امیدی نداریم و تویی که گناهان بزرگ را با حسنات کوچک می بخشید.

اما آنگاه که با تجمع مؤمنان بر درگاه کبریائیت می ایستم و دست بر آستانت داریم چنین می خوانیمت ای کسی که بخشش شایسته مقام کبریایی توست و ترس مؤمنان از تو بخاطر انجام گناهان در محضر توست، رحمت و عفو تنها لایق توست، و خواستار فرستادن درود و سلامتی برای خاتم الانبیاء و آل پاکش هستیم تا شاید برای خود قربی پیدا کنیم، و خواستار ورود در هر امر خیری و دور داشتن هر شری که از آنان هستی برای خویشتن خویش نیز هستیم.

عزیزا! خود ندانیم که خیر ما در چیست اما هر چه بندگان صالحت از آن به تو پناه می برند ما را نیز در پناه آن قرار ده . بعد از این دوگانه عاشقانه سر بر آستان وجودش می کوبیم و از او می خواهیم هر چند عبادت ما منتی ندارد اما توقع ما آن است که این چهره ای که مدتی بر آستانش خضوع کرده نسوزاند که این لطف مولا بر بنده اش خواهد بود، اگر نا فرمانیت کرده ایم (که کرده ایم) این اقرار ما را تو با رحم رحیمانه ات پاسخگو باش، ای کسی که تمام عیوب را می پوشانی تا آبروی بنده ات را حفظ کنی، من بنده ی بدی بودم و هستم اما تو مولایی هستی مهربان و خوب، پس بدی گسترده مرا به رحمت لایزال خویش ببخش.

 

 

 



[1] . ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.