سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

ماه تزکیه نفس

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه رمضان ماه خودسازی و تزکیه نفس است، درا ین ماه بخاطر قبول شدن طاعات کم و گذشت از گناهان بزرگ عبادت و بندگی خدا می تواند ساده تر باشد، جو رمضان جوی است همراه با معنویت، همه مؤمنین تلاش برای پاک شدن بیشتر دارند، و طهارت خود را از درگاه خداوند خواستارند. بر این اساس نوشتار حاضر تلاشی است برای آشنایی بیشتر مخاطب با الگو پذیری ما از بزرگان و سروران ائمه و علمای خلف آنان برای خود سازی چرا که تا خودسازی صورت نگیرد جامعه ای نیز که در آن زندگی می کنیم ساخته نخواهد شد.

ان الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...

خداوند تغییر در ساختار جامعه و انقلابات را به خود انسان ها واگذار نموده است، و نباید انسان ها برای تغییر ساختاری جامعه منتظر دستی از غیب باشند، شکی باقی نخواهد ماند که ساخت جامعه ما توسط خود افراد باید صورت گیرد، حال اگر نگاهی به وضعیت فرهنگی واجتماعی جامعه خویش داشته باشیم کسی را قبول بر آن نیست که جامعه ما یک جامعه خوب فرهنگی و به سوی نرمال در تلاش است. لذا می طلبد جهت این ساختار دست در دست هم داده با ساختن خشت ها و آجرهای استوار در قالب های مورد نیاز از خویشتن خویش شروع کرده و جامعه ای را بر مبنای دستورات اسلامی بنا نهیم.

از خود شروع کردن یعنی باید آدمی آنقدر تواضع داشته باشد که اشتباهات خویش را پذیرفتن، ناچار ابتدای این جهاد را از الگوپذیری از   رسول اکرم و سایر ائمه (علیهم صلاةالله اجمعین) با موضوع تواضع پی خواهیم گرفت.

تواضع،

ولاتصعر خدک للناس ولا تمش فی الارض مرحا ان الله لا یحب کل مختال فخور(لقمان 18)

متکبرانه روی از مردم بر مگردان و در زمین با ناز و غرور راه مرو همانا خدا آدم خود پسند و فخر فروش را دوست ندارد.

از علامتهای تکبر و فخر فروشی روی گردانی از مردم و با تکبر راه رفتن در روی زمین است که خداوند این گونه افراد را قبول نداشته و آنان را به تواضع فرا می خواند.

از آنجا که الگوی انسان ها باید از افرادی باشد که دارای روحیه کامل و عقلی سرشار و در یک کلام انسان کامل باشد، پیامبر اکرم(ص) بهترین الگوی ما خواهد بود هر چند پا را در جای پیامبر نهادن کار هر کسی نیست اما نوشتن برای آشنایی و برای آنانی که توانایی این مسیر را دارند صوابی در ماه رمضان نصیب نویسنده هم خواهد کرد.

حکایت ها از رفتار متواضعانه پیامبر و ائمه اطهار بسیار زیاد است اما ذکر چند نمونه ما را از تکبر شیطانی درون پایین آورد ه و در راه تواضع کمک خواهد کرد

روزی پیامبر اکرم(ص) در راه رفتن به مسجد بود که بچه ها را در حال بازی دید، بچه ها خوش حال و خندان به سمت پیامبر دویدن و گفتند آقا ما بازی می کنیم شما هم با ما بازی کنید، پیامبر جواب مثبت داد، و بچه ها از پیامبر خواستند شتر آنان شود یعنی آنان را قلندوش کرده مقداری بچرخاند، پیامبر قبول کردند و با بچه ها مشغول بازی شد، مسلمانان دیدند پیامبر دیر آمده سلمان را به سمت خانه پیامبر روانه کردند، سلمان دید پیامبر با بچه ها در حال بازی است، عرض کرد پیامبر خدا مردم منتظر حضور شما هستند تا نماز جماعت خوانده شود، پیامبر قصد داشت همراه سلمان برود اما بچه ها اجازه ندادند، پیامبر فرمود سلمان مقداری خرما از خانه ما بگیر و بیاور، سلمان خرماها را آورد و پیامبر به بچه گفت بچه ها شترتان را به این خرماها بفروشید، تا من بروم مسجد، بچه ها قبول کردند. ((انک لعلی خلق عظیم ..)) چنین است که خداوند در عظمت اخلاق پیامبر سخن به میان می آورد.

حکایتی دیگر از حضور پیامبر اکرم(ص) در مسجد نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) در مسجد بودند که شخصی اعرابی، وارد مسجد شد و در حضور پیامبر شروع به سخن گفتن کرد، پیامبر دید این بنده خدا مشکل دارد و برایش سخت است که به راحتی با ایشان صحبت کند، فرمود « بر خودت سخت نگیر من پادشاه نیستم، من پسر آن زنی هستم که در مکه گوشت خشک شده می خورد» و پیامبر اینگونه متواضعانه خود را در کنار مردم قرار می داد تا آنان بتوانند براحتی صحبت ها و درد دلها وشکایت هایشان را با پیامبر اکرم در میان بگذارند، چرا که به فرمایش خود پیامبر « انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی رسالت من اتمام و اکمال مکرمت های اخلاق است.

حال با نگاهی به وضعیت خویش و جامعه خویش باید دید این همه فخر فروشی، این همه تکبر که از فرد گذشته حتی به قبیله و ایل و شهر کشانده شده است و نام خویش را جامعه اسلامی گذاشته ایم از کجا نشأت گرفته است؟! آیا حکایت ما حکایت آن گرگ در لباس میش نیست؟! آیا حکایت ما حکایت آن شخصی نیست که به اسم توکل در خانه ای که در حال فرو ریختن بود ایستاده بود، چون به اصطلاح به توکل اعتقاد داشت، اما شرایط و مرا تب توکل را نفهمیده بود؟!

پس باید متواضعانه جهت اصلاح خود و جامعه خویش تلاش کنیم، یک قطعه از ماشین ولو توسط بهترین برندهای ساخت قطعه ساخته شده باشد، اگر کوچکترین مشکلی داشته با شد نمی تواند ماشینی را روشن و به حرکت در آورد. پس باید بخود آییم و جامعه خویش را اصلاح نماییم، هر چند همه ما از فساد و ناسالمی آن می نالیم.

پیامبر فرمود ابوذر از نشانه ها تواضع این استکه در عین حالی که ضعفی نداری فروتن باشی، همچنین فرمود هیچکس تواضع نکرد مگر آنکه خداوند او را بلند گردانید.

گاهی اتفاق می افتد افراد تملق ها و چاپلوسی های خود را به حساب تواضع و فروتنی گذاشته و خود را در مقابل کسی که قدرتی برتر داشته ذلیل و خوار نموده و همچنین برای بدست آوردن پست و مقامی به اسم تواضع در مقابل نیروی برتر سر تعظیم فرود می آورند، و در مقابل آن فردی که در جایگاه بالاتری قرار گرفته تنها خود را می بیند و غافل از این که خدایی به آن عظمت او را از گلی بد بود خلق کرده است!!

تواضع سر رفعت افرازدت                                                 تکبر بخاک اندر اندازدت

بعزت هر آنکو فروتر نشت                                                بخواری نیفتد زبالا به پست

بگردن فتد سرکش و تند خوی                                             بلندیت باید بلندی مجوی 

پدر وپسری مهمان امیر المومنین علی (ع) شدند، بعد از غذا قنبر آب آورد تا دستهایشان را بشویند، حضرت خود بلند شد که دست مهمانان را بشوید اما آن مؤمن خود را به دست امیر المومنین انداخت که چگون راضی باشم در حالی که خدا مرا ببیند شما آب بر دست من بریزید حضرت فرمود بنشین و دو دست خود را بشوی خدا  تو را و برادری از تو می بیند که هیچ فرقی ندارید و برادرت می خواهد جهت خدمت تو، در بهشت ده برابر همه اهل دنیا باو کرامت شود. (معراج السعاده، تواضع)

حال باید دانست که تواضع تعادل بین تکبر و ذلت است نه باید تکبر ورزید نه خود را در تواضع به آن حد رساند که ذلیل گردد و همانند چاپلوسان و متملقان شد.

تواضع گاه در مقابل خالق و معبود است که عبادتی است جز خدا را پاسخگو نتواند بود، تواضع و فروتنی گاه در مقابل پدر و مادر است گاه در مقابل همسر و فرزندان و گاه دراجتماع است که این امور اگر به هم متصل گردد تغییری ایجاد کرد که سود آن هم به فرد خواهد رسید هم به جامعه و هم به آیندگان.

گاهی وقتی فردی حد تکبر از خویش را گذرانده و دیگر جایی برای تکبر خود نمی بیند به سراغ قوم و قبیله و فامیل و زبان و ...می رود که این همان جاهلیتی است مدرن که تا قبل از این وجود داشت اما حالا در قالب کلمات و جملات جدید به جامعه منعکس می شود.

این صفت از صفات انسانی است که راه را برای آموختن که بهترین هدیه الهی خداوند به انسان است باز گذاشته و او را در این راه تشویق نموده و مصداق عبادالرحمن خواهد دانست که در زمین با غرور راه نخواهند رفت و متواضعانه راه می روند(فرقان،63)

حضرت عیسی (ع) فرمود ای یاران من حاجتی دارم! می خواهم که شما آن را بر آورید عرض کردند، یا روح الله حاجت شما بر آورده است، حضرت از جا برخاست و پاهای حواریین را شستشو داد آنان به عیسی عرض کردند ما به این خدمت شایسته تر بودیم، عیسی ( علی نبینا و آله و علیه السلام) سزاوارترین مردم به خدمت کردن خود دانشمند است،یگانه هدف من از این کار این بود که با تواضع با شما، شما نیز مانند خود من با مردم فروتنی کنید حکمت با فروتنی رو به آبادی می گذارد، نه با تکبر و نیز زراعت در زمین هموار می روید نه در کوههای برافراشته (منیة المرید،ص183).

قرآن چه زیبا می فرماید که در زمین با تکبر و سرمستی راه نروید که با قدمهایتان نه می توانید زمین را بشکافید و نه از نظر قامت و بلندی می توانید به کوه ها برسید (اسراء،37)