سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

بیماری فرهنگی ایران با تشخیص یک کارشناس فرهنگی

ه گزارش آخرین نیوز به نقل از برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان «آثار انفاق و کمک رسانی» در قسمتی از صحبت‌های خود گفت:« الان داشتم می‌آمدم به من گفتند: مثلاً در شش ماه گذشته هفتاد و پنج هزار طلاق؟ هفتاد هزار طلاق در شش ماه گذشته. خوب یکسال می‌شود 140 هزار تا. چرا باید در جمهوری اسلامی در یکسال 140 هزار طلاق باشد؟ بخشی از این طلاق‌ها برای این است که دیر ازدواج می‌کنند.

پسر 35 ساله شده، 30 ساله. دختر 28 ساله شده، تنه درخت، شاخه که کلفت شد دیگر پیوند نمی‌خورد، طناب که شد اینها به هم گره نمی‌خورند. نخ قرقره زود گره می‌خورد. ولی طناب...بعد وقتی پسر سن‌اش بالا رفت، چهار تا رابطه پیدا می‌کند. دختر چهار تا تلفن به او می‌شود. انوقت اینها حواسشان جای دیگر است. وقتی هم به هم نگاه می‌کنند، نمی‌خواهی جای دیگر می‌روم! قبل از تو سی جای دیگر بودم، سی و یکمی می‌روم!

وی در قسمت دیگری از سخنان خود گفت: متأسفانه مملکتمان یک بیماری عجیبی دارد این است که خیلی لفت داده می‌شود. الآن یک خانه که می‌خواهی در ایران بسازی، با فرودگاه مالزی یکجور است. سفیر ما در مالزی گفت: بیا فرودگاه را ببین. ما را مالزی برد دیدیم اوه، چه فرودگاهی! با قطار از این طرف باید آن طرف رفت. یک شهر است. گفت: به نظر شما چند سال این فرودگاه را ساختند؟ گفتم: طبق فرودگاه امام خمینی اگر باشد، باید هشتاد سال باشد. گفت: اینجا را سه ساله ساختند. باور نکردم. بعد ما هم یک خانه می‌سازیم سه سال. یک سال را تقریباً در شهرداری گیر هستیم. می‌شود کارها را... صنعت ما هم همینطور است.

ما صرفه‌جویی نمی‌کنیم. قدیم تنورها که بود سیخ می‌کردند در سیب‌زمینی، می‌گفتند: شاطر سلام این سیب‌زمینی‌ها را بپز. این می‌انداخت کنار تنور، همینطور که نان پخته می‌شد، سیب زمینی این هم پخته می‌شد. یک مقداری کارها را جمع کنیم. صرفه‌جویی کنیم در زمان. به جوان‌ها بارها گفتم ولی باید صد بار دیگر هم بگویم که همه‌ی جوان‌های ایران بشنوند. آقا ورزش را تماشا نکنید. خودت ورزش کن. خسته شدی بلند شو ورزش کن. این نشسته یک کشور دیگر به یک کشور گل می‌زند. چه چیزی گیر تو می‌آید؟ هیچی! مثل اینکه به پولهای بانک نگاه کنیم. (خنده حضار) خوب به تو که نمی‌دهند. آخر تماشای پول که برای تو پول نیست. تماشای ورزش تلف عمر است. بله اگر پایت در گچ بود.»

همچنین حجت الاسلام قرائتی گفت:«در خیابانی که نهضت سواد آموزی است. خیابان دکتر فاطمی، نه تا سالن است. یک سالن حالا سالگرد نهضت سواد آموزی است در همین سالن مراسم می‌گیرند. بعد وزارت کشور است. بعد جهاد کشاورزی است. بعد کانون فکری کودکان است. یک سالن همه مثل یک تابوت همه می‌روند یک ساعت در آن می‌خوابند تمام می‌شود می‌رود. شما حاضر هستید برای هر خانه‌ای یک تابوت، برای هر انسانی یک تابوت، می‌شود از یک سالن چند منظوره ساخت. مهندسین ما سالن‌ها را طبقه‌ی چهارم می‌سازند. قربانت بروم. من مهندس نیستم اما تو که مهندس هستی این سالن را پایین بساز، درش هم به خیابان باز شود. که مردم خیابان هم بتوانند اگر از مکه آمدند، افطاری دادند، مراسمی داشتند، عروسی داشتند، خنده‌ای، گریه‌ای، در همین سالن. وقتی سالن می‌سازی، در اداره آن هم طبقه چهارم، این مخصوص کارمندهای دولت می‌شود. کارمندهای دولت هم فقط باید سالروز تأسیس‌شان مثلاً روز آتش‌نشانی است، روز مادر است، روز وقف است، اینقدر سالن بی‌خود ساختیم، خدا می‌داند. اینقدر قرص بی‌خودی، اینقدر کتاب بی‌خودی.»